کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کوثر و حور ز گلزار جنان ما را بس
    باده و مغبچه از دیر مغان ما را بس
    طوبی نسیه ترا زاهد خودبین که به نقد
    سایه رفعت آن سرو روان ما را بس
    عالم از اهل عنان گیرد و از کهنه و نو
    باده کهنه و آن تازه جوان ما را بس
    چند گویی که ز افلاک به جان آفت هاست
    غمزه شوخ مهی آفت جان ما را بس
    ما کجا وصل کجا اینکه دل وجان باشد
    به غم هجر تو خرسند همان ما را بس
    آتش عشق تو چون ز اهل محبت جویند
    بر جگر داغ وفای تو نشان ما را بس
    چه غم آلودگی می چو دراید در موج؟
    بهر غفران تو یک قطره ازان ما را بس
    ای صبا هر یکی از اهل وفا را یاریست
    یاری و مهر فلانی به جهان ما را بس
    فانی از خلق بریدن سبب خوش حالیست
    باش خوشحال که این سیرت و سان ما را بس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha