کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باده صافست و خرابات صفایی دارد
    روم آن سو که عجب آب و هوایی دارد
    جامه سرخ ببر کرد و دلیلست به خون
    زانکه از خون کسان رنگ قبایی دارد
    جلوه ابرویت از می سرم افکند بزیر
    گو بکن سجده که خوش قبله نمایی دارد
    سگ وفادار و جفاجو به جهان سگ منشان
    من سگ آن کسم ای دل که وفایی دارد
    دل که از حسرت رخسار و لبت رنجور است
    ز گل و قند همانا که دوایی دارد
    سگ او خون دل من خورد و من غم او
    زین که رنج و الم آلوده غذایی دارد
    فانیا درد کشانند بلاکش گو رو
    سوی میخانه طمع آنکه بلایی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha