کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا که عرصه میخانه عشرت آبادست
    ز ساحتش خس اندوه رفته بر بادست
    کتابه در عالیش این رقم کین در
    بآنکه از دو جهان رو نتافت نکشادست
    ز تاق مرتفعش این صدا رسید به گوش
    «بیا که قصر امل سخت سست بنیادست »
    به سوی مغبچه رندانش را خطاب که خیز
    «بیار باده که بنیاد عمر بر بادست »
    سرور نغمه گرش اینکه داد عیش دهید
    به نقل و باده که کار زمانه بیدادست
    سبو ز غلغل می کرده این ندا که بنوش
    قدح که دیر کهن را بسی چو تو یادست
    به جلوه ز آئینه جام چهره مقصود
    که هست کشته باو چشم هر که افتادست
    بدار ساقی ازان جام می که شد عمری
    کز اشتیاق ویم کار آه و فریادست
    که مست گشته کنم ترک خویش چون فانی
    هرانکه مست خراب این چنین شد آبادست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha