کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل چو پروانه ز شمع رخ جانانه بسوخت
    وه چه پروانه که از شعله او خانه بسوخت
    موی خال تو بران شعله عارض عجب است
    نشود سبز چو هر گه به زمین دانه بسوخت
    عشق در سینه ام افتاد کزان سوخت دلم
    آتش افتاد به ویرانه که دیوانه بسوخت
    شوق در هجر نشد دفع و به دل آتش زد
    شمع را شب بنشاندند و ازان خانه بسوخت
    خرقه پر می شد و در خلوتم افتاد آتش
    شعله در رخت در افتاد که کاشانه بسوخت
    شعله شمع رخت شاند به خاک سیهم
    گرم خاکیست چو بال و پر پروانه بسوخت
    ماند عریان و ذلیلم که ز جرم تو به
    پیر میخانه مرا خرقه به جرمانه بسوخت
    فانی ار دردکش میکده شد نیست عجب
    باده پالاش چو از آتش میخانه بسوخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha