علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۹۰ - تتبع خواجه: دل چو پروانه ز شمع رخ جانانه بسوخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل چو پروانه ز شمع رخ جانانه بسوخت وه چه پروانه که از شعله او خانه بسوخت موی خال تو بران شعله عارض عجب است نشود سبز چو هر گه به زمین دانه بسوخت عشق در سینه ام افتاد کزان سوخت دلم آتش افتاد به ویرانه که دیوانه بسوخت شوق در هجر نشد دفع و به دل آتش زد شمع را شب بنشاندند و ازان خانه بسوخت خرقه پر می شد و در خلوتم افتاد آتش شعله در رخت در افتاد که کاشانه بسوخت شعله شمع رخت شاند به خاک سیهم گرم خاکیست چو بال و پر پروانه بسوخت ماند عریان و ذلیلم که ز جرم تو به پیر میخانه مرا خرقه به جرمانه بسوخت فانی ار دردکش میکده شد نیست عجب باده پالاش چو از آتش میخانه بسوخت علی شیر نوایی