کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در دست پیر میکده گلرنگ باده بود
    یا عکس روی مغبچه در می فتاده بود
    رفتم به دیر و شوکت رندان بساحتش
    از هر چه در خیال درآید زیاده بود
    پیر مغان نشسته به صد حشمت و جلال
    گردون بقد خم به درش سر نهاده بود
    رندان مست هر یکی از رتبه رفیع
    با اهل عرش چشم حقارت گشاده بود
    هر سو ز حسن مغبچه شوخ و ساده رو
    نقش دو صد خیال به دلهای ساده بود
    پیر مغان اشارت جام میم نمود
    از حاصل حیات خود اینم اراده بود
    فانی صفت به مغبچه جان ساختم فدا
    پنداشتم که مادر دهرم نزاده بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha