کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد
    کوه را سیل چنین گر رسد از جا ببرد
    به تماشای چمن رفتن آن سرو خوش است
    نیست این خوش که رقیبش به تماشا ببرد
    دل مجنون شده چون صید غزال لیلست
    سود نبود عربش گر چه ز صحرا ببرد
    دل که بی عاشقی افسرده نماید ای کاش
    که سمومیش درین دشت به یغما ببرد
    اندر آن کوی مگو نام تو شیدا چون شد
    پیش او کیست که نام من شیدا ببرد
    یار مهمان و مرا ضعف که آیا بی می
    طرف میکده تسبیح و مصلا ببرد
    فانیا گشته ز دیرش مگر آرند برون
    دل آنرا که می و ساقی ترسا ببرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha