علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۱ - تتبع خواجه: در دست پیر میکده گلرنگ باده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دست پیر میکده گلرنگ باده بود یا عکس روی مغبچه در می فتاده بود رفتم به دیر و شوکت رندان بساحتش از هر چه در خیال درآید زیاده بود پیر مغان نشسته به صد حشمت و جلال گردون بقد خم به درش سر نهاده بود رندان مست هر یکی از رتبه رفیع با اهل عرش چشم حقارت گشاده بود هر سو ز حسن مغبچه شوخ و ساده رو نقش دو صد خیال به دلهای ساده بود پیر مغان اشارت جام میم نمود از حاصل حیات خود اینم اراده بود فانی صفت به مغبچه جان ساختم فدا پنداشتم که مادر دهرم نزاده بود علی شیر نوایی