کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبح ساقی بهر رندان ساغر گلفام ریخت
    چون که در گل شبنم می را به گلگون جام ریخت
    یافت آرامی دلم کاخر دلارامی چنین
    می به بی آرامش دلهای بی آرام ریخت
    صبح دولت شد عیان از مطلع اقبال او
    کافتاب می چو صبح صادق اندر کام ریخت
    صاف می در جام جم شه را که در دیرم بس است
    در سفال کهنه آنچش رند درد آشام ریخت
    شام و صبحش فرخ و فرخنده باشد هر که او
    باده عشرت ز صبح اندر قدح تا شام ریخت
    مردم و کام دلم برنامد از تیغ جفاش
    خون مردم را چنین کان قاتل خودکام ریخت
    پیش رندان سرخ رو شد فانی از یک جام می
    گر چه در میخانه آب روی ننگ و نام ریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha