علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۷ - در طور خواجه: صبح ساقی بهر رندان ساغر گلفام ریخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح ساقی بهر رندان ساغر گلفام ریخت چون که در گل شبنم می را به گلگون جام ریخت یافت آرامی دلم کاخر دلارامی چنین می به بی آرامش دلهای بی آرام ریخت صبح دولت شد عیان از مطلع اقبال او کافتاب می چو صبح صادق اندر کام ریخت صاف می در جام جم شه را که در دیرم بس است در سفال کهنه آنچش رند درد آشام ریخت شام و صبحش فرخ و فرخنده باشد هر که او باده عشرت ز صبح اندر قدح تا شام ریخت مردم و کام دلم برنامد از تیغ جفاش خون مردم را چنین کان قاتل خودکام ریخت پیش رندان سرخ رو شد فانی از یک جام می گر چه در میخانه آب روی ننگ و نام ریخت علی شیر نوایی