کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ملمع خرقه ام از وصله ها باد پالا شد
    بدان هیأت که گویی داغهای باده هر جا شد
    وز آنها پاره ای دیگر بسان جامه کعبه
    به بین کش دوخته بر روی محراب مصلا شد
    چه عالی رتبه شد دیر مغان کز نام او مستی
    اگر یک پایه بالا جست بر نام مسیحا شد
    مر زان مغبچه زاهد که ترک عشق فرمودی
    چو دیدش سبحه و سجاده زنار و چلیپا شد
    جوانی دل ز دستم برد و عشقش می به دستم داد
    مرا پیرانه سر اسباب رسوایی مهیا شد
    بآئین صلاح و تقویم آراست شیخ آوه
    همه بر باد رفت از دور چون آنشوخ پیدا شد
    چه پرسی در خراباتم که نقد صبر و هوشت کو
    هم اول روز ز آشوب می و شاهد به یغما شد
    مرا در خانقه زهد و خرد بس تیره میدارد
    خوش آن رندی که در دیر مغان سر مست شیدا شد
    نبوده وادی عشق و محبت را کران ایدل
    که شد آواره تر فانی درین دشت بلا تا شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha