علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۶۷ - ایضا له: از تاب می دگر به سرم شعله در گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از تاب می دگر به سرم شعله در گرفت می باز سوز آتش ما را ز سر گرفت اندر سفال میکده بود این مگر که دوش در کنج دیر مغبچه ام جام زر گرفت یک جام تا به حشر بسم بود طرفه بین کز روی ناز و عربده جام دگر گرفت هر کو چنین دو جان فنا زد ز بیخودی نارد بروز حشر سر از خاک برگرفت ای من غلام همت رندی که بهر می نقد و خراج ملک جهان مختصر گرفت ای شیخ اگر تو عیب کنی بت پرستیم پیر مغان به مذهب کفر این هنر گرفت ای رند جرعه نوش که میپرسی از ریا فانی طریق زاهد و خودبین مگر گرفت! علی شیر نوایی