کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در دهر هر که دامن پیر مغان گرفت
    بهر نجات دامن او می توان گرفت
    نبود دگر ز خفت دور فلک غمش
    آن کاو به کوی میکده رطل گران گرفت
    دل داشتم نگه ز وی اما به عشوه ای
    دانم گرفت لیک ندانم چسان گرفت
    آنک او متاع هر دو جهان داد وصل یافت
    گفتن توان که در ثمین رایگان گرفت
    در خانقاه غیر ریا چون ندید دل
    شد سوی دیر و مذهب رندان ازان گرفت
    خون دلم که روی زمین را گرفته بود
    نبود شفق که دامنه آسمان گرفت
    فانی به وصل دوست ازان روز راه برد
    کو ترک هوش و عقل و دل و خانمان گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha