علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۶۵ - ایضا له: در دهر هر که دامن پیر مغان گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دهر هر که دامن پیر مغان گرفت بهر نجات دامن او می توان گرفت نبود دگر ز خفت دور فلک غمش آن کاو به کوی میکده رطل گران گرفت دل داشتم نگه ز وی اما به عشوه ای دانم گرفت لیک ندانم چسان گرفت آنک او متاع هر دو جهان داد وصل یافت گفتن توان که در ثمین رایگان گرفت در خانقاه غیر ریا چون ندید دل شد سوی دیر و مذهب رندان ازان گرفت خون دلم که روی زمین را گرفته بود نبود شفق که دامنه آسمان گرفت فانی به وصل دوست ازان روز راه برد کو ترک هوش و عقل و دل و خانمان گرفت علی شیر نوایی