کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جفا و جور توام بر دل است و لطف عنایت
    به شکر آن نتوانم ادا چه جای شکایت
    پی صبوح شب تیره ره به میکده بردم
    مگر که همت پیر مغان نمود هدایت
    ربود هوش دلم را به عشوه مستی ساقی
    چه می که گفتیش و ناچشیده کرد سرایت
    شراب تلخ بسی خورده ام ز ساغر دوران
    ولیک جام می هجر مهلک است بغایت
    ز حدت غم و دردم ز عشق یار که آگه
    که نه بدایت آن ظاهر آمد و نه نهایت
    قدح چه پر کنی ای شوخ می فروش به قصدم
    مرا که جرعه ای از ساغر تو هست کفایت
    هجوم لشکر هستی چو گشت قاتل فانی
    بجز شراب فنا همدمی نکرد حمایت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha