علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۳۸ - در طور خواجه: از می طلوع کرد چو در ساغر آفتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از می طلوع کرد چو در ساغر آفتاب عکس تو آفتاب دگر شد در آفتاب بین روی ساقی و می روشن که خلق را سوزند نوع دیگر از اینها هر آفتاب شب ز آفتاب روی تو و آفتاب می بزمم چو روز شد چه کنم دیگر آفتاب؟ خوش عالمی است دیر که طاقش بود سپهر آنجا بدور لمعه می احمر آفتاب باشد دهان خم ز می روشن ای حکیم در گنج تیره میکده را انور آفتاب ز نهار کآفتاب قدح را نهفته دار تا سایرست بر فلک اخضر آفتاب از شمع می فروغ شبستان بزم ده پنهان کند چو در تتق شب سر آفتاب زان سان که ماه تیره بود آفتاب هست در بزم شاه تیره ز جام زر آفتاب سلطمان حسین خسرو غازی که بندگانش سایند از علو مکان سر بر آفتاب فانی ز درد جام میت باد بهره مند کز نور رأی فیض رساند بر آفتاب علی شیر نوایی