به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چند سالی نشست و باز ز عشق باز از نو فکند صد غوغا مدتی کرد شور های عجب ما چنین عشق و شور نشنیدیم ماهها در دمشق ساکن شد روز و شب یکدمش قرار نبود
رفت با جمع خلق سوی دمشق جمله گفته زهی عجب سودا گفته خلقان که چیست این یارب نی چنین شوق در کسی دیدیم عاشقی کی ز عشق ساکن شد بی قدح خمر عشق می پیمود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.