در تفسیر این آیه که الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون
اولیا را از این خدا فرمود در پناهم ز هر بلا ایمن خنک آنکس که حق ورا یار است هر دمش از خدا رسد کامی از ورای زمین و هفت سما در جهانی که آن ندارد حد گذر از چون که یار بیچون است هرکه بگذشت از حجاب صور نفس سرکش ورا زبون گردد هر که حق را بود بجان جویان بلکه آن جستجوی عشق و قلق چون کنی فهم این سر از ایمان جز خدای علیم در دو جهان هست از نامهاش یک طالب
|
|
نیستشان خوف از فنای وجود خوش وسرمست در لقا ساکن جان او مست و غرق انوار است برتر از دو جهان برد گامی سوی جانان روانه در بیجا اندر او نیست ضدّ و ند و عدد هر که در چون بماند آن دون است نوع دیگر بود ورا کر و فر ایزدش یار و رهنمون گردد حق ورا هست همچنان جویان اندرو پست شد ز بر تو حق پس بدانی که نیست کس جویان نیست جوینده آشکار و نهان طلب جمله عکس آن غالب
|