به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
«بنمودمی نشانی ز جمال او ولیکن هر که او کامل است در ره دین نور آدم برش شود تابان بلکه در سنگ و چوب و در که و کاه نی که شه بایزید در همه چیز در کمین برگ کاه آن آگاه نیست خالی جهان زحضرت هو لیک آن کش گرفته است مشام بود از هر دو بوی بیخبر او آب در وی وز آب بی بهره گر بگویم درون حکمش چیز خصم او باشم اندر آن گفتن آن که دانست این کجا گوید سر حق اولیا نهان دارند زانکه جمله امین اسرارند گر نمایند سر بخلق عیان همه هستی نهند رو بعدم نور حق اند منگر اندر جسم سر حق اند جمله هش میدار گفت با من خدا که هر که ترا ما یکیم و دوی نمیگنجد تو نئی در میان همه مائیم هر که زد بر تو دان که بر مازد هر که او پیش تو بود مقبول بر لب بحر ما توئی مینا گرد مینا کسی شود گردان تا یکی کشتئی نکو جوید
دو جهان بهم برآید سرشور و شر ندارم» نفتد در غلط از آب و ز طین نبود هیچ سر ازو پنهان جز خدا را نبیند آن آگاه دید حق را چو داشت آن تمییز چون نظر کرد نیک دید اللّه هیچ دیدی جدا از گلشن بو بر او چه کمیز و عنبر خام همچو جوبی نصیب و آب در او شرح این گر کنم درد زهره نیست گردم من و دو عالم نیز زند آتش درون روح وبدن دایم از جان رضای حق جوید پیش اغیار بر زبان نارند خازنان گزین جبار اند دود اندر زمان جهان ویران بی خلافی نه بیش ماند و نه کم سوی معنی رو و گذر از اسم گر نئی کر ز من شنو اسرار نشنود خاین است در دو سرا جان تو دائماً زما جنبد هر دمی از تو روی بنمائیم رد تو پیش ما بود هم رد پیش ما هم یقین شود مقبول هیچ مینا نشد ز بحر جدا که بود قصد بحرش از دل و جان کاندران بحر بی خطر پوید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.