به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مصطفی گفت هر که کرد یقین جود کردن بر او شود آسان نی هر آن کس که دانه میکارد در زمینش همیفشاند خوش هرگه منعش کند از آن کشتن من ز یک دانه شست بردارم اینچنین پند بند کار من است دوست کی گویدم که تخم مکار دشمنی را بهل مکن منعم چونکه او را عوض شده است یقین وعدۀ حق شدت اگر باور پس چرا بر سرت همیلرزی هرچه داری فدا چرا نکنی هرکه او ترک کرد هستی را هستئی یافت از خدا سرمد خودئی کان شود فدای خدا قطره ای کاندرون بحر رود آنکه قادر بود که گردد شاه همه را چون همیتواند برد
که رسد ترک را عوض در حین چون عوض میبرد دو صد چندان دانه ز انبار خویش می آرد تا یکی را عوض برد ده و شش گوید او هست جهل از این گشتن کی از این کار دست بردارم عکس این گوید آنکه یار من است دشمن این را بگوید و مکار از چه رو میکنی از این دفعم دانه بی ترس افکند بزمین که سری را عوض دهد صد سر مذهب عاشقان نمیورزی روز و شب روی با خدا نکنی نیستی را گزید و پستی را گشت یک قطرهاش یم بیحد منگر از خداش دور و جدا محو گردد ز خویش و بحر شود از چه رو باشد او یکی ز سپاه از چه اندک بود چو کودک خرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.