کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این معانی و این غریب بیان
    گفت در گوشم آن گزیدۀ حق
    نکتههائی که کس نگفت آنرا
    جان او بود معدن اسرار
    ز اولیا کس چو او نگفت سخن
    سخنش را هر آنکه بشنودی
    مست گشتی و واله و حیران
    هر که دیدی رخ ورا از دور
    بی معرف شدی بر او پیدا
    ز اولیای خداست بی شک و ریب
    بود پیدا میانۀ خلقان
    ماه از اختران نه ممتاز است
    طفل شش ساله را شدی معلوم
    زبدۀ اولیای یزدان بود
    گرچه جمله ورا غلام بدند
    هر کسی قدر خویش دانستش
    زانکه احوال او چنان کان هست
    آشکار و نهان از این روی است
    گشت پیدا بما ز روی کرم
    لیک او را هزار بحردگر

     

    داد برهان دین محقق دان
    سبق برده ز سابقان بسبق
    کرد پیدا نمود برهان را
    همچو خورشید چشمۀ انوار
    فرد بود او بعشق و علم لدن
    دایم او را بصدق بستودی
    خانۀ هوش او شدی ویران
    نشدی پیش چشم او مستور
    که ندارد در این جهان همتا
    همه را رهبر است اندر غیب
    همچو از اختران مه تابان
    کی بگوید که صعوه چون باز است
    که نظیرش نیامد اندر روم
    همچو حق آشکار و پنهان بود
    لیک در فهم ناتمام بدند
    آن قدر دید کو توانستش
    جز خدا هیچکس ندانسته است
    که نهان بحرو در عیان جوی است
    از عطاهاش شد نم مایم
    هست پنهان ز چشمهای بشر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha