به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۸: جنون که کرد به دیوانگی مثل ما را

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جنون که کرد به دیوانگی مثل ما را
گل همیشه بهار است در بغل ما را
کسی که در پی نیکی است بد نمی بیند
نمانده با دگری غیر خود جدل ما را
همین بس است که در خاطر جفا باشیم
چه شد که چشم تو کم می کند محل ما را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷: دهقان که ز ما بیش خرد حاصل ما را 2شمارهٔ ۸: جنون که کرد به دیوانگی مثل ما را 3شمارهٔ ۹: الهی آشنا کن ساقی بیگانه ما را 4شمارهٔ ۱۰: من که گشتم خاک ره پروای افلاکم چرا 5شمارهٔ ۱۱: اگر دانم که عشقت گرمتر خواهد تب خو ...6شمارهٔ ۱۲: ز بی سرمایگی دادم سرانجامی سر خود ...7شمارهٔ ۱۳: بسکه بر هم زد ز ترکش خانه زنبور را 8شمارهٔ ۱۴: رخصت طوفان دهم گر اشک عالمگیر را 9شمارهٔ ۱۵: پیش می میرم به راهت نقش پای خویش ر ...10شمارهٔ ۱۶: غم عشقت زده ره خواب مرا 11شمارهٔ ۱۷: دلیل بادیه دیوانگی بس است مرا 12شمارهٔ ۱۸: حیرت آبادی که او پهلو نشین باشد مر ...13شمارهٔ ۱۹: به آفتاب برابر مساز یار مرا 14شمارهٔ ۲۰: نیست در سر هوس جوش خریدار مرا 15شمارهٔ ۲۱: نسیم بی نیازی کرد تا روشن چراغم را 16شمارهٔ ۲۲: صبح بیدار ندارد نظر پاک مرا 17شمارهٔ ۲۳: کرده ای لبریز می جام مرا 18شمارهٔ ۲۴: گشته سودای غمش هم درد و هم درمان م ...19شمارهٔ ۲۵: ز پرده های خموشی شنو فغان مرا 20شمارهٔ ۲۶: کرده ام مرغی سبکروحی امید و بیم را 21شمارهٔ ۲۷: باشد خطر ز وصل جدایی کشیده را 22شمارهٔ ۲۸: کرده ام از غیر خیال دوست خالی سینه ...23شمارهٔ ۲۹: صبح شد ساقی بده جام می دیرینه را 24شمارهٔ ۳۰: دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را 25شمارهٔ ۳۱: بیا که فال جنون کرده ایم جنگ تو را 26شمارهٔ ۳۲: زمین که گنج روان گفته خاک راه تو ر ...27شمارهٔ ۳۳: چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را 28شمارهٔ ۳۴: به عالمی ندهم ذوق می پرستی را 29شمارهٔ ۳۵: از سر بگذار خودنمایی را 30شمارهٔ ۳۶: ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما 31شمارهٔ ۳۷: گل غم داغ جنون سوخته تا بر سر ما 32شمارهٔ ۳۸: عهد تمکین با دل دیوانه بستن کار ما 33شمارهٔ ۳۹: شد فزون بیغم شکست خاطر دلگیر ما 34شمارهٔ ۴۰: بهر پاس عشق خاموشی نشد دمساز ما 35شمارهٔ ۴۱: تا کی نشوی گوش بر آواز دل ما 36شمارهٔ ۴۲: عقد گوهر چون صدف در آستین داریم ما 37شمارهٔ ۴۳: حرف عشق دوست را افسانه می دانیم ما 38شمارهٔ ۴۴: ویران ز چشمی شد خانه ما 39شمارهٔ ۴۵: می کند مشق تپیدن دل دیوانه ما 40شمارهٔ ۴۶: سینه صافند به هم عاقل و دیوانه ما 41شمارهٔ ۴۷: گرد فتادگی شده بال همای ما 42شمارهٔ ۴۸: گر به ما فاش شود معنی نادانی ما 43شمارهٔ ۴۹: ای نگاهت از شوخی محشر تغافلها 44شمارهٔ ۵۰: الفت نمی کنند به کس دل دویده ها 45شمارهٔ ۵۱: بسکه دارد دل توکل بر هوا 46شمارهٔ ۵۲: ناله از تاثیر هویی در کمین دارم بی ...47شمارهٔ ۵۳: چون دل ز وصل تو مایوس می کند مهتاب 48شمارهٔ ۵۴: چراغم روشن است از روی آتشپاره ای ا ...49شمارهٔ ۵۵: نوروز شد که گردد باغ از سمن لبالب 50شمارهٔ ۵۶: کسی که در قدح دیگران بهار گداخت 51شمارهٔ ۵۷: بسکه نظاره ز تاب رخ جانان افروخت 52شمارهٔ ۵۸: به یاد روی تو از تاب ناله ام گل سو ...53شمارهٔ ۵۹: ناله در بزم دل سوخته ام ساز آموخت 54شمارهٔ ۶۰: چشمت به جام هر که شراب نگاه ریخت 55شمارهٔ ۶۱: مست می آمد و آیینه به دست 56شمارهٔ ۶۲: جام لاله پر می شد وقت باده نوشیهاس ...57شمارهٔ ۶۳: مرا به میکده صد منت از می ناب است 58شمارهٔ ۶۴: دلم در اضطراب اضطراب است 59شمارهٔ ۶۵: معنی غالب حریفی بی شماتت همت است 60شمارهٔ ۶۶: داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست 61شمارهٔ ۶۷: امشب از پرتو روی تو گلستان اینجاست 62شمارهٔ ۶۸: هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست 63شمارهٔ ۶۹: جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست 64شمارهٔ ۷۰: چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست 65شمارهٔ ۷۱: سیر باغ او خیال خاطر شاد خود است 66شمارهٔ ۷۲: ز چشم پاکدلان معنی حیا پیداست 67شمارهٔ ۷۳: شرح سودای تو از گریه زارم پیداست 68شمارهٔ ۷۴: نشان زخم که جویی سوار بسیار است 69شمارهٔ ۷۵: از می تجربه میخانه افلاک پر است 70شمارهٔ ۷۶: خون دل خوردن به بزمش از شراب آسانت ...71شمارهٔ ۷۷: دل داغ در آستین بهتر است 72شمارهٔ ۷۸: بزم خاموشی است مطرب را نوای دیگر ا ...73شمارهٔ ۷۹: پاس ادب یاد تو بسیار ضرور است 74شمارهٔ ۸۰: نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس ا ...75شمارهٔ ۸۱: سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است 76شمارهٔ ۸۲: خار وگل از هوای تو دمساز آتش است 77شمارهٔ ۸۳: در گلستان محبت سایه گل آتش است 78شمارهٔ ۸۴: عالم چمن جوش بهار دم فیض است 79شمارهٔ ۸۵: تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است 80شمارهٔ ۸۶: نگاهش از سر مژگان به جنگ است 81شمارهٔ ۸۷: بهار و گریه صید تو صبح اقبال است 82شمارهٔ ۸۸: عالم تمام شرح جگر خواری دل است 83شمارهٔ ۸۹: در بزم وفا یاد لب یار حرام است 84شمارهٔ ۹۰: با تماشای تو سیر گل و گلشن ستم است 85شمارهٔ ۹۱: بعد از این در بزم او دانسته آهی لا ...86شمارهٔ ۹۲: شهید دوستی گشتن فن ماست 87شمارهٔ ۹۳: خاکساری بزم عیش خاطر آگاه ماست 88شمارهٔ ۹۴: پی گم گشتگی ستاره ماست 89شمارهٔ ۹۵: محبت خانه زاد سینه ماست 90شمارهٔ ۹۶: بهار رفته گل باغ جانفشانی ماست 91شمارهٔ ۹۷: دلیل شوق به رهزن درست پیمان است 92شمارهٔ ۹۸: قفل کتابخانه حیرت دل من است 93شمارهٔ ۹۹: یاد روی تو نور چشم من است 94شمارهٔ ۱۰۰: بیاض ساده دیوانگی کتاب من است 95شمارهٔ ۱۰۱: شراب لعل که سرمایه حیات من است 96شمارهٔ ۱۰۲: خوابهای بی اثر تأثیر فریاد من است 97شمارهٔ ۱۰۳: دمید سبزه دگر عید انتعاش من است 98شمارهٔ ۱۰۴: درد دوا فروش طبیب دل من است 99شمارهٔ ۱۰۵: ضعف بازوی من کمان من است 100شمارهٔ ۱۰۶: دل به راحت ندهم پاس محبت این است 101شمارهٔ ۱۰۷: فتاده ایم ز پا در ره تو کام این ا ...102شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 103شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 104شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 105شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...106شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...107شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 108شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...109شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 110شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...111شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 112شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 113شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...114شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...115شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 116شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...117شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...118شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 119شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 120شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 121شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...122شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 123شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 124شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 125شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 126شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 127شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 128شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...129شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 130شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...131شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 132شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...133شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 134شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 135شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 136شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 137شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 138شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 139شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 140شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 141شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 142شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...143شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 144شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...145شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 146شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 147شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 148شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 149شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 150شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 151شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 152شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 153شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 154شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 155شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 156شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 157شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 158شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 159شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 160شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...161شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 162شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...163شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 164شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 165شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 166شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 167شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 168شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...169شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 170شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 171شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 172شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 173شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...174شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...175شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 176شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 177شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...178شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 179شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 180شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 181شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 182شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 183شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 184شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 185شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 186شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 187شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 188شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...189شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...190شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 191شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 192شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 193شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 194شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...195شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...196شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 197شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 198شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 199شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 200شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 201شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 202شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 203شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 204شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 205شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 206شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...207شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 208شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...209شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 210شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 211شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 212شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 213شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...214شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 215شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...216شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...217شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...218شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 219شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 220شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 221شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...222شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 223شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 224شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 225شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 226شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...227شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...228شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 229شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 230شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...231شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 232شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 233شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 234شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...235شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 236شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 237شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...238شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...239شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 240شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 241شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 242شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 243شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...244شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 245شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 246شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 247شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 248شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 249شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 250شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...251شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 252شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 253شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 254شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 255شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...256شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 257شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...258شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 259شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 260شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 261شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 262شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 263شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...264شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 265شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...266شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 267شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 268شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 269شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 270شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 271شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 272شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 273شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 274شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 275شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...276شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...277شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...278شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 279شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...280شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 281شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 282شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 283شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 284شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...285شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 286شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 287شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 288شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 289شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...290شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 291شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 292شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...293شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...294شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...295شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 296شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 297شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 298شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 299شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 300شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...301شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 302شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...303شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 304شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 305شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...306شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 307شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 308شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...309شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 310شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 311شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 312شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...313شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 314شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...315شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...316شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 317شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 318شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 319شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 320شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...321شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 322شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 323شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...324شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 325شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...326شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...327شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 328شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 329شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ