به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۳۲: زمین که گنج روان گفته خاک راه تو را

2240عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زمین که گنج روان گفته خاک راه تو را
به حشر پس ندهد کشته نگاه تو را
خلد به دیده محشر خدنگ بیداری
به خواب بیند اگر شور صیدگاه تو را
فریب چرب زبانان نوید وصل دهد
هلاک پرسش مژگان عذر خواه تو را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۱: بیا که فال جنون کرده ایم جنگ تو را 2شمارهٔ ۳۲: زمین که گنج روان گفته خاک راه تو ر ...3شمارهٔ ۳۳: چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را 4شمارهٔ ۳۴: به عالمی ندهم ذوق می پرستی را 5شمارهٔ ۳۵: از سر بگذار خودنمایی را 6شمارهٔ ۳۶: ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما 7شمارهٔ ۳۷: گل غم داغ جنون سوخته تا بر سر ما 8شمارهٔ ۳۸: عهد تمکین با دل دیوانه بستن کار ما 9شمارهٔ ۳۹: شد فزون بیغم شکست خاطر دلگیر ما 10شمارهٔ ۴۰: بهر پاس عشق خاموشی نشد دمساز ما 11شمارهٔ ۴۱: تا کی نشوی گوش بر آواز دل ما 12شمارهٔ ۴۲: عقد گوهر چون صدف در آستین داریم ما 13شمارهٔ ۴۳: حرف عشق دوست را افسانه می دانیم ما 14شمارهٔ ۴۴: ویران ز چشمی شد خانه ما 15شمارهٔ ۴۵: می کند مشق تپیدن دل دیوانه ما 16شمارهٔ ۴۶: سینه صافند به هم عاقل و دیوانه ما 17شمارهٔ ۴۷: گرد فتادگی شده بال همای ما 18شمارهٔ ۴۸: گر به ما فاش شود معنی نادانی ما 19شمارهٔ ۴۹: ای نگاهت از شوخی محشر تغافلها 20شمارهٔ ۵۰: الفت نمی کنند به کس دل دویده ها 21شمارهٔ ۵۱: بسکه دارد دل توکل بر هوا 22شمارهٔ ۵۲: ناله از تاثیر هویی در کمین دارم بی ...23شمارهٔ ۵۳: چون دل ز وصل تو مایوس می کند مهتاب 24شمارهٔ ۵۴: چراغم روشن است از روی آتشپاره ای ا ...25شمارهٔ ۵۵: نوروز شد که گردد باغ از سمن لبالب 26شمارهٔ ۵۶: کسی که در قدح دیگران بهار گداخت 27شمارهٔ ۵۷: بسکه نظاره ز تاب رخ جانان افروخت 28شمارهٔ ۵۸: به یاد روی تو از تاب ناله ام گل سو ...29شمارهٔ ۵۹: ناله در بزم دل سوخته ام ساز آموخت 30شمارهٔ ۶۰: چشمت به جام هر که شراب نگاه ریخت 31شمارهٔ ۶۱: مست می آمد و آیینه به دست 32شمارهٔ ۶۲: جام لاله پر می شد وقت باده نوشیهاس ...33شمارهٔ ۶۳: مرا به میکده صد منت از می ناب است 34شمارهٔ ۶۴: دلم در اضطراب اضطراب است 35شمارهٔ ۶۵: معنی غالب حریفی بی شماتت همت است 36شمارهٔ ۶۶: داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست 37شمارهٔ ۶۷: امشب از پرتو روی تو گلستان اینجاست 38شمارهٔ ۶۸: هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست 39شمارهٔ ۶۹: جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست 40شمارهٔ ۷۰: چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست 41شمارهٔ ۷۱: سیر باغ او خیال خاطر شاد خود است 42شمارهٔ ۷۲: ز چشم پاکدلان معنی حیا پیداست 43شمارهٔ ۷۳: شرح سودای تو از گریه زارم پیداست 44شمارهٔ ۷۴: نشان زخم که جویی سوار بسیار است 45شمارهٔ ۷۵: از می تجربه میخانه افلاک پر است 46شمارهٔ ۷۶: خون دل خوردن به بزمش از شراب آسانت ...47شمارهٔ ۷۷: دل داغ در آستین بهتر است 48شمارهٔ ۷۸: بزم خاموشی است مطرب را نوای دیگر ا ...49شمارهٔ ۷۹: پاس ادب یاد تو بسیار ضرور است 50شمارهٔ ۸۰: نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس ا ...51شمارهٔ ۸۱: سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است 52شمارهٔ ۸۲: خار وگل از هوای تو دمساز آتش است 53شمارهٔ ۸۳: در گلستان محبت سایه گل آتش است 54شمارهٔ ۸۴: عالم چمن جوش بهار دم فیض است 55شمارهٔ ۸۵: تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است 56شمارهٔ ۸۶: نگاهش از سر مژگان به جنگ است 57شمارهٔ ۸۷: بهار و گریه صید تو صبح اقبال است 58شمارهٔ ۸۸: عالم تمام شرح جگر خواری دل است 59شمارهٔ ۸۹: در بزم وفا یاد لب یار حرام است 60شمارهٔ ۹۰: با تماشای تو سیر گل و گلشن ستم است 61شمارهٔ ۹۱: بعد از این در بزم او دانسته آهی لا ...62شمارهٔ ۹۲: شهید دوستی گشتن فن ماست 63شمارهٔ ۹۳: خاکساری بزم عیش خاطر آگاه ماست 64شمارهٔ ۹۴: پی گم گشتگی ستاره ماست 65شمارهٔ ۹۵: محبت خانه زاد سینه ماست 66شمارهٔ ۹۶: بهار رفته گل باغ جانفشانی ماست 67شمارهٔ ۹۷: دلیل شوق به رهزن درست پیمان است 68شمارهٔ ۹۸: قفل کتابخانه حیرت دل من است 69شمارهٔ ۹۹: یاد روی تو نور چشم من است 70شمارهٔ ۱۰۰: بیاض ساده دیوانگی کتاب من است 71شمارهٔ ۱۰۱: شراب لعل که سرمایه حیات من است 72شمارهٔ ۱۰۲: خوابهای بی اثر تأثیر فریاد من است 73شمارهٔ ۱۰۳: دمید سبزه دگر عید انتعاش من است 74شمارهٔ ۱۰۴: درد دوا فروش طبیب دل من است 75شمارهٔ ۱۰۵: ضعف بازوی من کمان من است 76شمارهٔ ۱۰۶: دل به راحت ندهم پاس محبت این است 77شمارهٔ ۱۰۷: فتاده ایم ز پا در ره تو کام این ا ...78شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 79شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 80شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 81شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...82شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...83شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 84شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...85شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 86شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...87شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 88شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 89شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...90شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...91شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 92شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...93شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...94شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 95شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 96شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 97شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...98شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 99شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 100شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 101شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 102شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 103شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 104شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...105شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 106شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...107شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 108شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...109شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 110شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 111شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 112شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 113شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 114شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 115شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 116شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 117شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 118شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...119شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 120شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...121شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 122شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 123شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 124شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 125شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 126شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 127شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 128شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 129شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 130شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 131شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 132شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 133شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 134شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 135شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 136شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...137شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 138شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...139شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 140شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 141شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 142شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 143شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 144شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...145شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 146شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 147شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 148شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 149شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...150شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...151شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 152شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 153شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...154شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 155شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 156شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 157شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 158شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 159شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 160شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 161شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 162شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 163شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 164شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...165شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...166شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 167شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 168شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 169شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 170شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...171شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...172شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 173شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 174شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 175شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 176شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 177شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 178شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 179شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 180شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 181شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 182شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...183شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 184شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...185شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 186شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 187شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 188شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 189شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...190شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 191شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...192شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...193شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...194شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 195شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 196شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 197شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...198شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 199شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 200شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 201شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 202شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...203شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...204شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 205شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 206شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...207شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 208شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 209شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 210شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...211شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 212شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 213شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...214شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...215شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 216شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 217شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 218شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 219شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...220شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 221شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 222شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 223شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 224شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 225شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 226شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...227شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 228شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 229شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 230شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 231شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...232شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 233شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...234شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 235شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 236شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 237شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 238شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 239شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...240شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 241شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...242شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 243شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 244شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 245شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 246شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 247شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 248شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 249شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 250شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 251شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...252شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...253شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...254شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 255شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...256شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 257شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 258شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 259شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 260شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...261شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 262شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 263شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 264شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 265شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...266شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 267شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 268شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...269شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...270شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...271شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 272شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 273شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 274شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 275شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 276شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...277شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 278شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...279شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 280شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 281شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...282شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 283شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 284شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...285شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 286شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 287شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 288شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...289شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 290شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...291شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...292شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 293شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 294شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 295شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 296شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...297شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 298شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 299شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...300شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 301شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...302شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...303شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 304شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 305شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ