به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست

2270عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

راست رو را غمی از عربده دشمن نیست
ره چو باریک شود وسعت برگشتن نیست
راه حرف است که دارد ز تو دورم فریاد
ور نه در بزم تو نزدیکتری از من نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 2شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 3شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 4شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 5شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 6شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 7شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 8شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 9شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 10شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...11شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 12شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...13شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 14شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 15شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 16شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 17شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 18شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...19شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 20شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 21شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 22شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 23شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...24شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...25شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 26شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 27شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...28شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 29شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 30شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 31شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 32شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 33شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 34شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 35شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 36شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 37شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 38شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...39شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...40شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 41شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 42شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 43شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 44شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...45شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...46شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 47شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 48شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 49شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 50شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 51شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 52شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 53شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 54شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 55شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 56شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...57شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 58شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...59شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 60شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 61شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 62شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 63شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...64شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 65شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...66شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...67شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...68شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 69شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 70شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 71شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...72شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 73شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 74شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 75شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 76شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...77شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...78شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 79شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 80شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...81شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 82شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 83شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 84شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...85شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 86شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 87شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...88شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...89شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 90شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 91شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 92شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 93شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...94شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 95شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 96شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 97شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 98شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 99شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 100شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...101شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 102شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 103شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 104شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 105شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...106شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 107شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...108شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 109شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 110شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 111شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 112شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 113شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...114شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 115شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...116شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 117شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 118شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 119شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 120شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 121شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 122شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 123شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 124شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 125شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...126شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...127شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...128شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 129شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...130شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 131شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 132شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 133شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 134شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...135شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 136شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 137شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 138شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 139شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...140شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 141شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 142شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...143شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...144شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...145شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 146شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 147شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 148شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 149شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 150شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...151شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 152شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...153شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 154شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 155شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...156شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 157شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 158شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...159شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 160شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 161شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 162شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...163شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 164شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...165شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...166شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 167شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 168شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 169شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 170شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...171شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 172شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 173شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...174شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 175شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...176شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...177شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 178شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 179شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ