به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد

2500عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد
سینه آیینه یکرنگی عالم گردد
بس که نازک شده از تربیت خوی کسی
گل باغ دل ما زخمی شبنم گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 2شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 3شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 4شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 5شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 6شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 7شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 8شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 9شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 10شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 11شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...12شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 13شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...14شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 15شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 16شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 17شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 18شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...19شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 20شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...21شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...22شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...23شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 24شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 25شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 26شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...27شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 28شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 29شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 30شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 31شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...32شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...33شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 34شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 35شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...36شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 37شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 38شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 39شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...40شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 41شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 42شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...43شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...44شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 45شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 46شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 47شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 48شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...49شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 50شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 51شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 52شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 53شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 54شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 55شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...56شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 57شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 58شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 59شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 60شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...61شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 62شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...63شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 64شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 65شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 66شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 67شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 68شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...69شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 70شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...71شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 72شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 73شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 74شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 75شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 76شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 77شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 78شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 79شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 80شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...81شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...82شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...83شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 84شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...85شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 86شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 87شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 88شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 89شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...90شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 91شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 92شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 93شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 94شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...95شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 96شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 97شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...98شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...99شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...100شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 101شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 102شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 103شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 104شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 105شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...106شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 107شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...108شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 109شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 110شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...111شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 112شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 113شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...114شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 115شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 116شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 117شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...118شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 119شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...120شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...121شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 122شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 123شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 124شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 125شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...126شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 127شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 128شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...129شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 130شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...131شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...132شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 133شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 134شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ