به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد

2410عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد
قضا چون در نبرد آید به جوشن پوش می خندد
به رنگ موج پرواز کناری در بغل دارم
که بحر از شرطه بادش به صد آغوش می خندد
ببین از جبهه یاقوت و سیمای صدف روشن
فزاید قیمت آن را کز لب خاموش می خندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...2شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 3شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 4شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 5شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 6شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...7شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 8شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...9شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...10شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...11شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 12شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 13شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 14شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...15شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 16شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 17شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 18شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 19شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...20شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...21شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 22شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 23شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...24شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 25شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 26شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 27شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...28شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 29شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 30شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...31شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...32شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 33شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 34شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 35شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 36شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...37شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 38شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 39شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 40شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 41شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 42شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 43شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...44شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 45شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 46شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 47شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 48شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...49شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 50شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...51شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 52شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 53شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 54شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 55شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 56شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...57شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 58شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...59شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 60شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 61شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 62شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 63شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 64شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 65شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 66شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 67شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 68شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...69شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...70شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...71شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 72شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...73شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 74شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 75شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 76شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 77شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...78شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 79شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 80شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 81شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 82شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...83شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 84شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 85شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...86شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...87شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...88شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 89شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 90شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 91شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 92شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 93شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...94شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 95شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...96شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 97شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 98شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...99شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 100شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 101شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...102شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 103شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 104شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 105شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...106شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 107شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...108شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...109شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 110شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 111شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 112شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 113شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...114شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 115شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 116شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...117شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 118شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...119شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...120شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 121شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 122شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ