به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست

2430عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست
فدای حسن صراحی شوم که خالی نیست؟
فتاده ای که کشد پا به دامن همت
در این بساط کسی غیر نقش قالی نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 2شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 3شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 4شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 5شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 6شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 7شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 8شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 9شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...10شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 11شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...12شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 13شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 14شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 15شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 16شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 17شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...18شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 19شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 20شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 21شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 22شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...23شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...24شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 25شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 26شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...27شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 28شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 29شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 30شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 31شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 32شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 33شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 34شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 35شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 36شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 37شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...38شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...39شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 40شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 41شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 42شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 43شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...44شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...45شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 46شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 47شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 48شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 49شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 50شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 51شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 52شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 53شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 54شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 55شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...56شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 57شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...58شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 59شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 60شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 61شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 62شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...63شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 64شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...65شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...66شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...67شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 68شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 69شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 70شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...71شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 72شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 73شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 74شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 75شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...76شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...77شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 78شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 79شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...80شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 81شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 82شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 83شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...84شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 85شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 86شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...87شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...88شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 89شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 90شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 91شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 92شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...93شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 94شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 95شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 96شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 97شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 98شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 99شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...100شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 101شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 102شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 103شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 104شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...105شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 106شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...107شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 108شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 109شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 110شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 111شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 112شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...113شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 114شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...115شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 116شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 117شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 118شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 119شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 120شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 121شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 122شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 123شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 124شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...125شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...126شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...127شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 128شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...129شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 130شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 131شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 132شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 133شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...134شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 135شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 136شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 137شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 138شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...139شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 140شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 141شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...142شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...143شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...144شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 145شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 146شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 147شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 148شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 149شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...150شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 151شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...152شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 153شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 154شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...155شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 156شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 157شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...158شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 159شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 160شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 161شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...162شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 163شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...164شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...165شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 166شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 167شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 168شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 169شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...170شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 171شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 172شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...173شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 174شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...175شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...176شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 177شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 178شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ