به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت

2280عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

محشر نمک از غبار ما داشت
دیوانگی انتظار ما داشت
با دانه و دام راز می گفت
صیاد سر شکار ما داشت
از بیخبری خبر گرفتیم
جای تو دل انتظار ما داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 2شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 3شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 4شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 5شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 6شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 7شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...8شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 9شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...10شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 11شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 12شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 13شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 14شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 15شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...16شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 17شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 18شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 19شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 20شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...21شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...22شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 23شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 24شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...25شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 26شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 27شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 28شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 29شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 30شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 31شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 32شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 33شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 34شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 35شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...36شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...37شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 38شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 39شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 40شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 41شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...42شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...43شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 44شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 45شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 46شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 47شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 48شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 49شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 50شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 51شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 52شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 53شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...54شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 55شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...56شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 57شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 58شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 59شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 60شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...61شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 62شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...63شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...64شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...65شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 66شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 67شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 68شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...69شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 70شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 71شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 72شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 73شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...74شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...75شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 76شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 77شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...78شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 79شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 80شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 81شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...82شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 83شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 84شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...85شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...86شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 87شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 88شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 89شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 90شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...91شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 92شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 93شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 94شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 95شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 96شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 97شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...98شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 99شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 100شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 101شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 102شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...103شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 104شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...105شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 106شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 107شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 108شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 109شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 110شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...111شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 112شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...113شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 114شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 115شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 116شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 117شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 118شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 119شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 120شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 121شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 122شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...123شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...124شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...125شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 126شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...127شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 128شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 129شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 130شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 131شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...132شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 133شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 134شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 135شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 136شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...137شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 138شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 139شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...140شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...141شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...142شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 143شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 144شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 145شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 146شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 147شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...148شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 149شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...150شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 151شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 152شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...153شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 154شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 155شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...156شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 157شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 158شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 159شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...160شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 161شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...162شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...163شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 164شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 165شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 166شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 167شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...168شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 169شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 170شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...171شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 172شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...173شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...174شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 175شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 176شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ