به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرفت

2410عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

درس بی آرامی از سیلاب می باید گرفت
نسخه بیتابی از سیماب می باید گرفت
موسم گل می رسد ساغر پرستان فرصت است
خون زاهد از شراب ناب می باید گرفت
می دهد از راز پنهانش خبر چین جبین
سرخط باطن ز موج آب می باید گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 2شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...3شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 4شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 5شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 6شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 7شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...8شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...9شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 10شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 11شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...12شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 13شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 14شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 15شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 16شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 17شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 18شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 19شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 20شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 21شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 22شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...23شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...24شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 25شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 26شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 27شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 28شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...29شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...30شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 31شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 32شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 33شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 34شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 35شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 36شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 37شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 38شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 39شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 40شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...41شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 42شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...43شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 44شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 45شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 46شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 47شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...48شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 49شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...50شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...51شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...52شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 53شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 54شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 55شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...56شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 57شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 58شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 59شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 60شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...61شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...62شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 63شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 64شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...65شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 66شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 67شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 68شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...69شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 70شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 71شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...72شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...73شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 74شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 75شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 76شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 77شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...78شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 79شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 80شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 81شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 82شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 83شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 84شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...85شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 86شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 87شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 88شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 89شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...90شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 91شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...92شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 93شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 94شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 95شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 96شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 97شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...98شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 99شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...100شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 101شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 102شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 103شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 104شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 105شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 106شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 107شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 108شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 109شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...110شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...111شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...112شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 113شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...114شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 115شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 116شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 117شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 118شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...119شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 120شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 121شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 122شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 123شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...124شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 125شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 126شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...127شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...128شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...129شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 130شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 131شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 132شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 133شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 134شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...135شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 136شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...137شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 138شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 139شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...140شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 141شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 142شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...143شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 144شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 145شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 146شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...147شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 148شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...149شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...150شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 151شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 152شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 153شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 154شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...155شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 156شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 157شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...158شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 159شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...160شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...161شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 162شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 163شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ