به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت

2350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت
در آب لعل آتش ما پیچ و تاب داشت
مطلب گداخت شوخی دشنام را چه شد
حرف به لب نیامده ما جواب داشت
آزاده را فسانه راحت هم آفت است
یوسف چه رنجها که ز تعبیر خواب داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 2شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 3شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 4شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 5شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 6شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...7شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 8شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...9شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 10شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 11شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 12شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 13شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 14شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...15شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 16شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 17شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 18شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 19شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...20شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...21شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 22شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 23شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...24شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 25شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 26شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 27شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 28شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 29شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 30شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 31شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 32شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 33شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 34شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...35شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...36شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 37شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 38شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 39شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 40شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...41شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...42شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 43شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 44شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 45شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 46شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 47شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 48شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 49شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 50شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 51شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 52شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...53شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 54شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...55شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 56شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 57شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 58شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 59شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...60شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 61شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...62شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...63شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...64شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 65شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 66شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 67شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...68شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 69شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 70شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 71شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 72شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...73شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...74شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 75شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 76شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...77شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 78شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 79شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 80شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...81شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 82شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 83شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...84شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...85شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 86شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 87شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 88شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 89شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...90شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 91شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 92شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 93شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 94شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 95شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 96شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...97شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 98شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 99شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 100شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 101شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...102شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 103شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...104شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 105شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 106شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 107شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 108شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 109شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...110شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 111شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...112شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 113شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 114شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 115شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 116شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 117شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 118شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 119شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 120شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 121شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...122شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...123شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...124شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 125شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...126شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 127شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 128شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 129شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 130شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...131شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 132شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 133شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 134شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 135شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...136شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 137شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 138شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...139شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...140شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...141شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 142شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 143شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 144شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 145شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 146شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...147شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 148شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...149شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 150شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 151شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...152شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 153شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 154شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...155شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 156شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 157شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 158شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...159شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 160شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...161شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...162شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 163شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 164شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 165شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 166شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...167شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 168شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 169شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...170شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 171شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...172شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...173شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 174شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 175شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ