به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است

2270عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است
باده لعل لب شیرین خیالی داشته است؟
پادشاه عشق از دل باج آبادی گرفت
این ده ویران عجب مال و منالی داشته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 2شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 3شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...4شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...5شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 6شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...7شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 8شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...9شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 10شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 11شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...12شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...13شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 14شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...15شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...16شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 17شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 18شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 19شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...20شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 21شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 22شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 23شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 24شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 25شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 26شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...27شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 28شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...29شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 30شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...31شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 32شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 33شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 34شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 35شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 36شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 37شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 38شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 39شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 40شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...41شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 42شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...43شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 44شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 45شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 46شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 47شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 48شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 49شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 50شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 51شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 52شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 53شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 54شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 55شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 56شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 57شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 58شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...59شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 60شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...61شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 62شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 63شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 64شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 65شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 66شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...67شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 68شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 69شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 70شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 71شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...72شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...73شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 74شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 75شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...76شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 77شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 78شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 79شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 80شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 81شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 82شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 83شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 84شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 85شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 86شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...87شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...88شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 89شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 90شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 91شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 92شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...93شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...94شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 95شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 96شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 97شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 98شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 99شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 100شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 101شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 102شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 103شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 104شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...105شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 106شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...107شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 108شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 109شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 110شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 111شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...112شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 113شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...114شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...115شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...116شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 117شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 118شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 119شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...120شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 121شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 122شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 123شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 124شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...125شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...126شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 127شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 128شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...129شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 130شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 131شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 132شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...133شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 134شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 135شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...136شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...137شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 138شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 139شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 140شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 141شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...142شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 143شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 144شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 145شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 146شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 147شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 148شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...149شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 150شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 151شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 152شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 153شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...154شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 155شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...156شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 157شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 158شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 159شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 160شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 161شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...162شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 163شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...164شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 165شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 166شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 167شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 168شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 169شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 170شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 171شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 172شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 173شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...174شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...175شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...176شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 177شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...178شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 179شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 180شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 181شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 182شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...183شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 184شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 185شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 186شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 187شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...188شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 189شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 190شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...191شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...192شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...193شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 194شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 195شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 196شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 197شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 198شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...199شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 200شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...201شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 202شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 203شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...204شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 205شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 206شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...207شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 208شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 209شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 210شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...211شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 212شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...213شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...214شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 215شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 216شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 217شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 218شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...219شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 220شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 221شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...222شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 223شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...224شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...225شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 226شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 227شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ