به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز کیست

2370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گریه می گوید که عالم کشت بی انباز کیست
ناله می گوید فلک دود سپند راز کیست
اینقدر شوخی نمی آید ز گلشن زاده ای
جلوه بلبل ندانم سایه پرواز کیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 2شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...3شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 4شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 5شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 6شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 7شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 8شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 9شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 10شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 11شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 12شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 13شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 14شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 15شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 16شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 17شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 18شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...19شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 20شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...21شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 22شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 23شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 24شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 25شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 26شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...27شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 28شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 29شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 30شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 31شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...32شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...33شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 34شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 35شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...36شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 37شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 38شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 39شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 40شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 41شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 42شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 43شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 44شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 45شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 46شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...47شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...48شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 49شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 50شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 51شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 52شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...53شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...54شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 55شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 56شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 57شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 58شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 59شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 60شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 61شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 62شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 63شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 64شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...65شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 66شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...67شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 68شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 69شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 70شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 71شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...72شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 73شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...74شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...75شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...76شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 77شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 78شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 79شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...80شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 81شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 82شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 83شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 84شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...85شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...86شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 87شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 88شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...89شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 90شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 91شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 92شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...93شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 94شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 95شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...96شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...97شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 98شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 99شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 100شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 101شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...102شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 103شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 104شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 105شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 106شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 107شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 108شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...109شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 110شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 111شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 112شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 113شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...114شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 115شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...116شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 117شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 118شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 119شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 120شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 121شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...122شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 123شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...124شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 125شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 126شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 127شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 128شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 129شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 130شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 131شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 132شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 133شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...134شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...135شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...136شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 137شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...138شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 139شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 140شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 141شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 142شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...143شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 144شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 145شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 146شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 147شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...148شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 149شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 150شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...151شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...152شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...153شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 154شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 155شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 156شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 157شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 158شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...159شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 160شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...161شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 162شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 163شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...164شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 165شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 166شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...167شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 168شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 169شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 170شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...171شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 172شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...173شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...174شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 175شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 176شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 177شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 178شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...179شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 180شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 181شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...182شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 183شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...184شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...185شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 186شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 187شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ