به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است

2260عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مژگان او به دام نگاهم گرفته است
هرجا که می روم سر راهم گرفته است
آیم به کار دل همه گر روز محشر است
خونها که خورده است گواهم گرفته است
عشق خجل ز مسجد و میخانه کرده است
گاهی به راه و گه به نگاهم گرفته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...2شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 3شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...4شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 5شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...6شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 7شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 8شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...9شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...10شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 11شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...12شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...13شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 14شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 15شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 16شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...17شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 18شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 19شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 20شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 21شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 22شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 23شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...24شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 25شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...26شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 27شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...28شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 29شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 30شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 31شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 32شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 33شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 34شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 35شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 36شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 37شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...38شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 39شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...40شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 41شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 42شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 43شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 44شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 45شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 46شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 47شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 48شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 49شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 50شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 51شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 52شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 53شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 54شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 55شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...56شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 57شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...58شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 59شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 60شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 61شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 62شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 63شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...64شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 65شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 66شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 67شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 68شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...69شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...70شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 71شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 72شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...73شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 74شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 75شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 76شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 77شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 78شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 79شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 80شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 81شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 82شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 83شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...84شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...85شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 86شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 87شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 88شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 89شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...90شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...91شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 92شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 93شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 94شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 95شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 96شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 97شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 98شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 99شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 100شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 101شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...102شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 103شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...104شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 105شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 106شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 107شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 108شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...109شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 110شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...111شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...112شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...113شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 114شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 115شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 116شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...117شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 118شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 119شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 120شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 121شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...122شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...123شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 124شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 125شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...126شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 127شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 128شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 129شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...130شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 131شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 132شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...133شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...134شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 135شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 136شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 137شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 138شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...139شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 140شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 141شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 142شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 143شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 144شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 145شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...146شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 147شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 148شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 149شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 150شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...151شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 152شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...153شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 154شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 155شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 156شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 157شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 158شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...159شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 160شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...161شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 162شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 163شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 164شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 165شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 166شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 167شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 168شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 169شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 170شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...171شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...172شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...173شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 174شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...175شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 176شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 177شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 178شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 179شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...180شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 181شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 182شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 183شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 184شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...185شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 186شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 187شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...188شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...189شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...190شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 191شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 192شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 193شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 194شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 195شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...196شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 197شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...198شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 199شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 200شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...201شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 202شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 203شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...204شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 205شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 206شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 207شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...208شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 209شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...210شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...211شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 212شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 213شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 214شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 215شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...216شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 217شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 218شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...219شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 220شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...221شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...222شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 223شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 224شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ