به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده است

2410عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده است
صبح رویش ز شبیخون بهار آمده است
خیره چشمان مژه ها را صف پروانه کنید
گرد راهش ز چراغان شرار آمده است
در لحد پنجه رسوایی مجنون گیر است
چاکش از دل به گریبان غبار آمده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 2شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...3شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...4شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 5شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 6شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 7شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...8شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 9شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 10شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 11شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 12شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 13شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 14شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...15شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 16شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...17شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 18شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...19شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 20شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 21شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 22شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 23شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 24شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 25شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 26شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 27شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 28شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...29شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 30شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...31شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 32شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 33شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 34شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 35شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 36شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 37شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 38شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 39شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 40شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 41شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 42شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 43شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 44شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 45شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 46شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...47شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 48شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...49شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 50شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 51شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 52شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 53شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 54شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...55شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 56شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 57شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 58شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 59شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...60شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...61شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 62شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 63شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...64شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 65شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 66شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 67شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 68شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 69شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 70شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 71شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 72شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 73شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 74شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...75شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...76شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 77شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 78شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 79شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 80شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...81شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...82شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 83شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 84شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 85شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 86شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 87شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 88شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 89شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 90شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 91شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 92شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...93شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 94شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...95شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 96شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 97شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 98شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 99شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...100شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 101شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...102شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...103شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...104شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 105شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 106شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 107شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...108شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 109شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 110شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 111شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 112شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...113شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...114شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 115شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 116شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...117شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 118شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 119شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 120شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...121شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 122شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 123شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...124شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...125شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 126شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 127شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 128شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 129شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...130شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 131شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 132شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 133شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 134شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 135شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 136شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...137شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 138شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 139شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 140شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 141شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...142شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 143شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...144شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 145شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 146شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 147شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 148شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 149شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...150شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 151شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...152شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 153شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 154شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 155شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 156شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 157شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 158شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 159شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 160شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 161شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...162شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...163شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...164شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 165شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...166شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 167شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 168شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 169شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 170شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...171شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 172شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 173شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 174شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 175شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...176شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 177شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 178شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...179شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...180شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...181شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 182شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 183شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 184شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 185شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 186شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...187شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 188شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...189شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 190شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 191شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...192شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 193شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 194شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...195شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 196شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 197شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 198شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...199شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 200شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...201شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...202شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 203شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 204شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 205شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 206شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...207شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 208شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 209شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...210شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 211شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...212شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...213شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 214شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 215شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ