به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده است

2270عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده است
آن دانه صرف برده که در خاک مانده است
در صیدگاه او زغبارم اثر نماند
خونم هنوز در رگ فتراک مانده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...2شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...3شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 4شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 5شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 6شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...7شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 8شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 9شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 10شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 11شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 12شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 13شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...14شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 15شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...16شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 17شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...18شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 19شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 20شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 21شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 22شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 23شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 24شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 25شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 26شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 27شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...28شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 29شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...30شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 31شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 32شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 33شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 34شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 35شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 36شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 37شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 38شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 39شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 40شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 41شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 42شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 43شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 44شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 45شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...46شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 47شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...48شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 49شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 50شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 51شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 52شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 53شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...54شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 55شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 56شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 57شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 58شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...59شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...60شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 61شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 62شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...63شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 64شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 65شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 66شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 67شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 68شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 69شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 70شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 71شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 72شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 73شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...74شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...75شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 76شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 77شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 78شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 79شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...80شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...81شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 82شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 83شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 84شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 85شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 86شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 87شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 88شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 89شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 90شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 91شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...92شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 93شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...94شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 95شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 96شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 97شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 98شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...99شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 100شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...101شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...102شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...103شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 104شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 105شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 106شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...107شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 108شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 109شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 110شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 111شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...112شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...113شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 114شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 115شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...116شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 117شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 118شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 119شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...120شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 121شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 122شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...123شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...124شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 125شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 126شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 127شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 128شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...129شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 130شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 131شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 132شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 133شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 134شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 135شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...136شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 137شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 138شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 139شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 140شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...141شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 142شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...143شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 144شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 145شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 146شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 147شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 148شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...149شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 150شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...151شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 152شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 153شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 154شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 155شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 156شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 157شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 158شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 159شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 160شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...161شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...162شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...163شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 164شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...165شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 166شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 167شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 168شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 169شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...170شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 171شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 172شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 173شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 174شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...175شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 176شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 177شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...178شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...179شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...180شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 181شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 182شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 183شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 184شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 185شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...186شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 187شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...188شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 189شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 190شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...191شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 192شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 193شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...194شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 195شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 196شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 197شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...198شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 199شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...200شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...201شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 202شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 203شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 204شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 205شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...206شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 207شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 208شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...209شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 210شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...211شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...212شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 213شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 214شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ