به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من دیده است

2290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من دیده است
طالعم را توبه در اوج شکستن دیده است
کی فراموشم شود وحشت پرستیهای دل
دوست هم خود را در این آیینه دشمن دیده است
ظرف دلتنگی نداری لاف رسوایی مزن
غنچه این باغ کی فال شکفتن دیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 2شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...3شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 4شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 5شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 6شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 7شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 8شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 9شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...10شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 11شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...12شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 13شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...14شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 15شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 16شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 17شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 18شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 19شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 20شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 21شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 22شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 23شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...24شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 25شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...26شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 27شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 28شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 29شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 30شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 31شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 32شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 33شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 34شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 35شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 36شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 37شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 38شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 39شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 40شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 41شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...42شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 43شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...44شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 45شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 46شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 47شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 48شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 49شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...50شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 51شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 52شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 53شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 54شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...55شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...56شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 57شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 58شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...59شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 60شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 61شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 62شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 63شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 64شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 65شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 66شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 67شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 68شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 69شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...70شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...71شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 72شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 73شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 74شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 75شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...76شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...77شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 78شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 79شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 80شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 81شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 82شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 83شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 84شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 85شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 86شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 87شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...88شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 89شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...90شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 91شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 92شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 93شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 94شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...95شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 96شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...97شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...98شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...99شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 100شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 101شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 102شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...103شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 104شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 105شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 106شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 107شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...108شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...109شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 110شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 111شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...112شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 113شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 114شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 115شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...116شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 117شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 118شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...119شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...120شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 121شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 122شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 123شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 124شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...125شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 126شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 127شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 128شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 129شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 130شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 131شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...132شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 133شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 134شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 135شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 136شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...137شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 138شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...139شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 140شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 141شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 142شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 143شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 144شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...145شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 146شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...147شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 148شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 149شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 150شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 151شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 152شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 153شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 154شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 155شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 156شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...157شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...158شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...159شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 160شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...161شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 162شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 163شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 164شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 165شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...166شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 167شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 168شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 169شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 170شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...171شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 172شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 173شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...174شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...175شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...176شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 177شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 178شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 179شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 180شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 181شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...182شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 183شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...184شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 185شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 186شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...187شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 188شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 189شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...190شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 191شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 192شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 193شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...194شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 195شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...196شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...197شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 198شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 199شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 200شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 201شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...202شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 203شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 204شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...205شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 206شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...207شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...208شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 209شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 210شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ