به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است

2350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مزه عمر جنون بوی بهار آمده است
نمک مجلس مستان به چه کار آمده است
نشئه فیض صبوحی زدگان بوی گل است
گرد جولان کسی صبح شکار آمده است
طره آمیخته با عقد گهر بر رویش
گلبن ناله زنجیر به بار آمده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...2شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 3شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...4شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...5شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 6شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 7شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 8شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...9شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 10شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 11شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 12شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 13شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 14شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 15شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...16شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 17شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...18شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 19شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...20شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 21شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 22شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 23شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 24شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 25شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 26شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 27شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 28شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 29شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...30شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 31شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...32شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 33شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 34شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 35شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 36شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 37شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 38شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 39شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 40شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 41شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 42شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 43شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 44شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 45شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 46شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 47شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...48شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 49شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...50شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 51شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 52شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 53شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 54شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 55شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...56شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 57شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 58شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 59شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 60شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...61شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...62شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 63شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 64شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...65شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 66شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 67شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 68شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 69شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 70شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 71شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 72شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 73شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 74شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 75شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...76شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...77شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 78شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 79شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 80شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 81شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...82شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...83شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 84شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 85شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 86شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 87شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 88شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 89شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 90شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 91شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 92شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 93شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...94شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 95شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...96شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 97شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 98شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 99شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 100شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...101شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 102شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...103شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...104شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...105شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 106شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 107شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 108شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...109شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 110شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 111شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 112شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 113شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...114شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...115شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 116شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 117شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...118شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 119شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 120شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 121شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...122شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 123شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 124شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...125شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...126شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 127شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 128شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 129شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 130شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...131شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 132شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 133شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 134شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 135شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 136شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 137شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...138شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 139شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 140شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 141شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 142شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...143شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 144شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...145شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 146شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 147شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 148شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 149شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 150شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...151شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 152شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...153شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 154شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 155شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 156شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 157شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 158شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 159شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 160شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 161شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 162شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...163شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...164شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...165شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 166شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...167شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 168شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 169شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 170شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 171شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...172شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 173شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 174شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 175شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 176شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...177شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 178شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 179شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...180شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...181شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...182شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 183شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 184شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 185شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 186شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 187شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...188شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 189شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...190شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 191شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 192شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...193شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 194شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 195شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...196شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 197شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 198شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 199شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...200شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 201شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...202شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...203شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 204شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 205شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 206شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 207شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...208شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 209شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 210شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...211شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 212شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...213شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...214شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 215شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 216شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ