به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده است

2340عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده است
سبزه اش تاب از نسیم جعد سنبل خورده است
بیخودی گل می کند از ناله نی در دلم
نیستان پنداری آب از چشم بلبل خورده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...2شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...3شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 4شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...5شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...6شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 7شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 8شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 9شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...10شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 11شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 12شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 13شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 14شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 15شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 16شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...17شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 18شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...19شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 20شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...21شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 22شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 23شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 24شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 25شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 26شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 27شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 28شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 29شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 30شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...31شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 32شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...33شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 34شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 35شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 36شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 37شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 38شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 39شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 40شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 41شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 42شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 43شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 44شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 45شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 46شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 47شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 48شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...49شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 50شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...51شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 52شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 53شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 54شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 55شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 56شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...57شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 58شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 59شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 60شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 61شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...62شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...63شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 64شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 65شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...66شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 67شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 68شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 69شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 70شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 71شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 72شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 73شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 74شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 75شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 76شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...77شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...78شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 79شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 80شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 81شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 82شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...83شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...84شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 85شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 86شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 87شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 88شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 89شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 90شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 91شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 92شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 93شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 94شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...95شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 96شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...97شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 98شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 99شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 100شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 101شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...102شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 103شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...104شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...105شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...106شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 107شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 108شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 109شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...110شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 111شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 112شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 113شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 114شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...115شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...116شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 117شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 118شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...119شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 120شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 121شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 122شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...123شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 124شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 125شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...126شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...127شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 128شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 129شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 130شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 131شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...132شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 133شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 134شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 135شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 136شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 137شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 138شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...139شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 140شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 141شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 142شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 143شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...144شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 145شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...146شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 147شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 148شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 149شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 150شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 151شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...152شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 153شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...154شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 155شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 156شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 157شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 158شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 159شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 160شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 161شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 162شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 163شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...164شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...165شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...166شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 167شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...168شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 169شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 170شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 171شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 172شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...173شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 174شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 175شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 176شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 177شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...178شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 179شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 180شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...181شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...182شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...183شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 184شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 185شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 186شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 187شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 188شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...189شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 190شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...191شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 192شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 193شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...194شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 195شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 196شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...197شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 198شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 199شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 200شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...201شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 202شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...203شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...204شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 205شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 206شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 207شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 208شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...209شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 210شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 211شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...212شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 213شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...214شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...215شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 216شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 217شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ