به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته است

2380عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته است
راز دل ممنون تأثیر محبت گشته است
چون تسلی بخشدم زخمی که از مژگان اوست
تا دل آیینه بیتاب جراحت گشته است
خوانده نور چشم خود آیینه ما را غبار
گنج باد آورد ما گرد کدروت گشته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...2شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...3شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 4شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...5شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 6شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...7شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 8شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 9شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...10شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...11شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 12شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...13شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...14شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 15شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 16شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 17شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...18شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 19شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 20شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 21شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 22شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 23شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 24شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...25شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 26شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...27شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 28شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...29شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 30شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 31شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 32شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 33شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 34شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 35شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 36شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 37شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 38شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...39شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 40شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...41شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 42شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 43شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 44شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 45شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 46شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 47شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 48شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 49شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 50شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 51شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 52شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 53شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 54شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 55شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 56شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...57شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 58شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...59شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 60شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 61شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 62شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 63شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 64شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...65شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 66شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 67شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 68شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 69شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...70شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...71شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 72شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 73شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...74شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 75شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 76شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 77شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 78شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 79شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 80شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 81شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 82شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 83شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 84شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...85شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...86شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 87شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 88شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 89شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 90شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...91شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...92شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 93شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 94شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 95شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 96شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 97شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 98شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 99شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 100شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 101شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 102شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...103شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 104شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...105شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 106شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 107شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 108شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 109شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...110شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 111شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...112شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...113شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...114شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 115شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 116شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 117شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...118شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 119شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 120شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 121شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 122شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...123شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...124شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 125شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 126شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...127شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 128شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 129شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 130شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...131شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 132شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 133شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...134شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...135شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 136شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 137شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 138شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 139شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...140شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 141شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 142شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 143شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 144شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 145شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 146شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...147شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 148شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 149شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 150شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 151شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...152شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 153شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...154شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 155شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 156شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 157شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 158شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 159شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...160شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 161شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...162شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 163شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 164شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 165شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 166شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 167شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 168شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 169شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 170شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 171شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...172شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...173شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...174شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 175شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...176شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 177شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 178شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 179شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 180شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...181شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 182شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 183شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 184شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 185شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...186شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 187شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 188شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...189شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...190شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...191شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 192شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 193شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 194شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 195شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 196شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...197شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 198شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...199شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 200شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 201شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...202شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 203شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 204شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...205شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 206شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 207شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 208شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...209شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 210شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...211شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...212شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 213شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 214شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 215شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 216شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...217شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 218شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 219شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...220شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 221شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...222شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...223شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 224شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 225شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ