به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است

2260عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سرگشتگی نشستنم از یاد برده است
بیهوده گردیم گرو از یاد برده است
در بیضه شکسته محبت دل مرا
از آشیان به خدمت صیاد برده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...2شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 3شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 4شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...5شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...6شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 7شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...8شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...9شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 10شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 11شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 12شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...13شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 14شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 15شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 16شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 17شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 18شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 19شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...20شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 21شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...22شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 23شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...24شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 25شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 26شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 27شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 28شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 29شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 30شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 31شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 32شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 33شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...34شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 35شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...36شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 37شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 38شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 39شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 40شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 41شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 42شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 43شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 44شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 45شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 46شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 47شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 48شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 49شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 50شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 51شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...52شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 53شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...54شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 55شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 56شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 57شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 58شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 59شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...60شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 61شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 62شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 63شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 64شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...65شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...66شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 67شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 68شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...69شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 70شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 71شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 72شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 73شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 74شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 75شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 76شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 77شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 78شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 79شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...80شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...81شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 82شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 83شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 84شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 85شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...86شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...87شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 88شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 89شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 90شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 91شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 92شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 93شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 94شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 95شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 96شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 97شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...98شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 99شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...100شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 101شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 102شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 103شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 104شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...105شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 106شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...107شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...108شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...109شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 110شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 111شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 112شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...113شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 114شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 115شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 116شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 117شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...118شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...119شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 120شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 121شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...122شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 123شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 124شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 125شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...126شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 127شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 128شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...129شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...130شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 131شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 132شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 133شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 134شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...135شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 136شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 137شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 138شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 139شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 140شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 141شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...142شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 143شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 144شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 145شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 146شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...147شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 148شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...149شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 150شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 151شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 152شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 153شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 154شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...155شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 156شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...157شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 158شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 159شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 160شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 161شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 162شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 163شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 164شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 165شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 166شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...167شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...168شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...169شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 170شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...171شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 172شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 173شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 174شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 175شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...176شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 177شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 178شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 179شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 180شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...181شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 182شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 183شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...184شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...185شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...186شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 187شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 188شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 189شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 190شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 191شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...192شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 193شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...194شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 195شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 196شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...197شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 198شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 199شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...200شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 201شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 202شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 203شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...204شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 205شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...206شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...207شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 208شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 209شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 210شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 211شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...212شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 213شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 214شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...215شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 216شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...217شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...218شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 219شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 220شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ