به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است

2450عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا همتم به راه طلب پا نهاده است
پا بر سر هزار تمنا نهاده است
مجنون ندیده بالش راحت به خواب هم
گاهی سری به دامن صحرا نهاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...2شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 3شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...4شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 5شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 6شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...7شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...8شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 9شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...10شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...11شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 12شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 13شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 14شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...15شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 16شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 17شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 18شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 19شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 20شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 21شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...22شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 23شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...24شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 25شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...26شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 27شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 28شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 29شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 30شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 31شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 32شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 33شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 34شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 35شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...36شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 37شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...38شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 39شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 40شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 41شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 42شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 43شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 44شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 45شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 46شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 47شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 48شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 49شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 50شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 51شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 52شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 53شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...54شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 55شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...56شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 57شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 58شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 59شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 60شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 61شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...62شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 63شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 64شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 65شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 66شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...67شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...68شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 69شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 70شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...71شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 72شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 73شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 74شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 75شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 76شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 77شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 78شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 79شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 80شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 81شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...82شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...83شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 84شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 85شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 86شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 87شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...88شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...89شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 90شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 91شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 92شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 93شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 94شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 95شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 96شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 97شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 98شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 99شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...100شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 101شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...102شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 103شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 104شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 105شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 106شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...107شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 108شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...109شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...110شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...111شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 112شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 113شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 114شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...115شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 116شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 117شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 118شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 119شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...120شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...121شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 122شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 123شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...124شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 125شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 126شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 127شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...128شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 129شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 130شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...131شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...132شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 133شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 134شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 135شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 136شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...137شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 138شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 139شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 140شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 141شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 142شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 143شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...144شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 145شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 146شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 147شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 148شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...149شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 150شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...151شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 152شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 153شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 154شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 155شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 156شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...157شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 158شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...159شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 160شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 161شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 162شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 163شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 164شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 165شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 166شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 167شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 168شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...169شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...170شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...171شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 172شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...173شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 174شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 175شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 176شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 177شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...178شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 179شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 180شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 181شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 182شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...183شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 184شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 185شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...186شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...187شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...188شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 189شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 190شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 191شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 192شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 193شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...194شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 195شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...196شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 197شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 198شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...199شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 200شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 201شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...202شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 203شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 204شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 205شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...206شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 207شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...208شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...209شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 210شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 211شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 212شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 213شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...214شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 215شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 216شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...217شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 218شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...219شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...220شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 221شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 222شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ