به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است

2440عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ببالد دیده حیرانی پناه است
بنازد دل محبت دستگاه است
به این بیگانگی الفت شعار است
به این شیر افکنی آهونگاه است
چه قربانهای گلگون پوش دارد
سرکوی محبت عیدگاه است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 2شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 3شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 4شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...5شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...6شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 7شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...8شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 9شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...10شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 11شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 12شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...13شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...14شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 15شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...16شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...17شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 18شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 19شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 20شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...21شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 22شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 23شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 24شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 25شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 26شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 27شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...28شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 29شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...30شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 31شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...32شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 33شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 34شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 35شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 36شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 37شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 38شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 39شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 40شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 41شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...42شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 43شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...44شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 45شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 46شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 47شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 48شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 49شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 50شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 51شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 52شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 53شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 54شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 55شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 56شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 57شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 58شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 59شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...60شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 61شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...62شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 63شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 64شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 65شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 66شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 67شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...68شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 69شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 70شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 71شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 72شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...73شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...74شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 75شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 76شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...77شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 78شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 79شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 80شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 81شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 82شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 83شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 84شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 85شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 86شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 87شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...88شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...89شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 90شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 91شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 92شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 93شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...94شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...95شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 96شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 97شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 98شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 99شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 100شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 101شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 102شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 103شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 104شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 105شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...106شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 107شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...108شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 109شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 110شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 111شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 112شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...113شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 114شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...115شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...116شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...117شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 118شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 119شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 120شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...121شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 122شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 123شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 124شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 125شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...126شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...127شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 128شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 129شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...130شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 131شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 132شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 133شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...134شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 135شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 136شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...137شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...138شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 139شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 140شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 141شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 142شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...143شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 144شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 145شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 146شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 147شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 148شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 149شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...150شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 151شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 152شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 153شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 154شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...155شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 156شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...157شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 158شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 159شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 160شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 161شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 162شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...163شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 164شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...165شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 166شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 167شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 168شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 169شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 170شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 171شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 172شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 173شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 174شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...175شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...176شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...177شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 178شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...179شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 180شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 181شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 182شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 183شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...184شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 185شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 186شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 187شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 188شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...189شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 190شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 191شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...192شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...193شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...194شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 195شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 196شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 197شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 198شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 199شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...200شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 201شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...202شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 203شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 204شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...205شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 206شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 207شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...208شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 209شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 210شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 211شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...212شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 213شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...214شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...215شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 216شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 217شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 218شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 219شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...220شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 221شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 222شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...223شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 224شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...225شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...226شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 227شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 228شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ