به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است

2350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است
به خاطری که تو باشی غبار رنگین است
گل از تپانچه برت سرخ رو کند خود را
ز خون خویش رخ شرمسار رنگین است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۷: فتاده ایم ز پا در ره تو کام این ا ...2شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 3شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 4شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 5شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...6شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...7شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 8شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...9شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 10شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...11شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 12شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 13شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...14شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...15شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 16شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...17شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...18شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 19شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 20شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 21شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...22شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 23شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 24شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 25شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 26شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 27شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 28شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...29شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 30شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...31شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 32شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...33شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 34شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 35شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 36شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 37شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 38شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 39شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 40شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 41شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 42شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...43شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 44شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...45شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 46شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 47شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 48شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 49شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 50شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 51شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 52شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 53شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 54شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 55شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 56شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 57شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 58شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 59شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 60شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...61شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 62شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...63شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 64شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 65شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 66شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 67شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 68شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...69شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 70شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 71شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 72شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 73شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...74شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...75شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 76شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 77شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...78شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 79شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 80شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 81شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 82شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 83شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 84شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 85شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 86شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 87شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 88شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...89شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...90شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 91شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 92شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 93شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 94شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...95شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...96شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 97شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 98شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 99شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 100شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 101شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 102شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 103شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 104شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 105شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 106شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...107شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 108شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...109شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 110شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 111شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 112شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 113شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...114شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 115شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...116شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...117شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...118شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 119شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 120شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 121شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...122شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 123شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 124شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 125شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 126شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...127شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...128شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 129شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 130شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...131شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 132شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 133شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 134شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...135شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 136شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 137شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...138شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...139شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 140شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 141شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 142شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 143شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...144شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 145شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 146شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 147شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 148شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 149شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 150شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...151شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 152شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 153شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 154شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 155شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...156شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 157شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...158شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 159شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 160شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 161شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 162شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 163شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...164شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 165شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...166شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 167شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 168شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 169شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 170شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 171شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 172شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 173شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 174شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 175شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...176شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...177شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...178شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 179شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...180شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 181شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 182شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 183شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 184شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...185شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 186شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 187شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 188شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 189شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...190شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 191شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 192شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...193شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...194شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...195شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 196شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 197شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 198شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 199شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 200شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...201شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 202شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...203شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 204شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 205شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...206شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 207شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 208شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...209شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 210شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 211شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 212شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...213شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 214شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...215شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...216شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 217شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 218شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 219شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 220شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...221شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 222شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 223شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...224شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 225شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...226شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...227شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 228شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 229شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ