به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۶۶: داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست

2730عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست
کاروان بار منت گشته ام رهزن کجاست
راحت آتش پرستان خانه زاد آفت است
مرهم داغی به از خاکستر گلخن کجاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۵: معنی غالب حریفی بی شماتت همت است 2شمارهٔ ۶۶: داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست 3شمارهٔ ۶۷: امشب از پرتو روی تو گلستان اینجاست 4شمارهٔ ۶۸: هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست 5شمارهٔ ۶۹: جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست 6شمارهٔ ۷۰: چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست 7شمارهٔ ۷۱: سیر باغ او خیال خاطر شاد خود است 8شمارهٔ ۷۲: ز چشم پاکدلان معنی حیا پیداست 9شمارهٔ ۷۳: شرح سودای تو از گریه زارم پیداست 10شمارهٔ ۷۴: نشان زخم که جویی سوار بسیار است 11شمارهٔ ۷۵: از می تجربه میخانه افلاک پر است 12شمارهٔ ۷۶: خون دل خوردن به بزمش از شراب آسانت ...13شمارهٔ ۷۷: دل داغ در آستین بهتر است 14شمارهٔ ۷۸: بزم خاموشی است مطرب را نوای دیگر ا ...15شمارهٔ ۷۹: پاس ادب یاد تو بسیار ضرور است 16شمارهٔ ۸۰: نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس ا ...17شمارهٔ ۸۱: سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است 18شمارهٔ ۸۲: خار وگل از هوای تو دمساز آتش است 19شمارهٔ ۸۳: در گلستان محبت سایه گل آتش است 20شمارهٔ ۸۴: عالم چمن جوش بهار دم فیض است 21شمارهٔ ۸۵: تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است 22شمارهٔ ۸۶: نگاهش از سر مژگان به جنگ است 23شمارهٔ ۸۷: بهار و گریه صید تو صبح اقبال است 24شمارهٔ ۸۸: عالم تمام شرح جگر خواری دل است 25شمارهٔ ۸۹: در بزم وفا یاد لب یار حرام است 26شمارهٔ ۹۰: با تماشای تو سیر گل و گلشن ستم است 27شمارهٔ ۹۱: بعد از این در بزم او دانسته آهی لا ...28شمارهٔ ۹۲: شهید دوستی گشتن فن ماست 29شمارهٔ ۹۳: خاکساری بزم عیش خاطر آگاه ماست 30شمارهٔ ۹۴: پی گم گشتگی ستاره ماست 31شمارهٔ ۹۵: محبت خانه زاد سینه ماست 32شمارهٔ ۹۶: بهار رفته گل باغ جانفشانی ماست 33شمارهٔ ۹۷: دلیل شوق به رهزن درست پیمان است 34شمارهٔ ۹۸: قفل کتابخانه حیرت دل من است 35شمارهٔ ۹۹: یاد روی تو نور چشم من است 36شمارهٔ ۱۰۰: بیاض ساده دیوانگی کتاب من است 37شمارهٔ ۱۰۱: شراب لعل که سرمایه حیات من است 38شمارهٔ ۱۰۲: خوابهای بی اثر تأثیر فریاد من است 39شمارهٔ ۱۰۳: دمید سبزه دگر عید انتعاش من است 40شمارهٔ ۱۰۴: درد دوا فروش طبیب دل من است 41شمارهٔ ۱۰۵: ضعف بازوی من کمان من است 42شمارهٔ ۱۰۶: دل به راحت ندهم پاس محبت این است 43شمارهٔ ۱۰۷: فتاده ایم ز پا در ره تو کام این ا ...44شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 45شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 46شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 47شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...48شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...49شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 50شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...51شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 52شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...53شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 54شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 55شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...56شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...57شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 58شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...59شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...60شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 61شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 62شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 63شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...64شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 65شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 66شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 67شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 68شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 69شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 70شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...71شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 72شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...73شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 74شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...75شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 76شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 77شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 78شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 79شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 80شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 81شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 82شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 83شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 84شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...85شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 86شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...87شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 88شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 89شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 90شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 91شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 92شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 93شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 94شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 95شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 96شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 97شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 98شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 99شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 100شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 101شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 102شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...103شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 104شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...105شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 106شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 107شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 108شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 109شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 110شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...111شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 112شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 113شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 114شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 115شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...116شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...117شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 118شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 119شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...120شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 121شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 122شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 123شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 124شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 125شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 126شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 127شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 128شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 129شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 130شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...131شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...132شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 133شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 134شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 135شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 136شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...137شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...138شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 139شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 140شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 141شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 142شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 143شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 144شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 145شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 146شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 147شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 148شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...149شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 150شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...151شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 152شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 153شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 154شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 155شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...156شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 157شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...158شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...159شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...160شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 161شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 162شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 163شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...164شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 165شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 166شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 167شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 168شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...169شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...170شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 171شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 172شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...173شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 174شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 175شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 176شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...177شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 178شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 179شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...180شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...181شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 182شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 183شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 184شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 185شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...186شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 187شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 188شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 189شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 190شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 191شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 192شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...193شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 194شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 195شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 196شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 197شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...198شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 199شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...200شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 201شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 202شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 203شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 204شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 205شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...206شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 207شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...208شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 209شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 210شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 211شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 212شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 213شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 214شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 215شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 216شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 217شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...218شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...219شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...220شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 221شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...222شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 223شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 224شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 225شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 226شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...227شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 228شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 229شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 230شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 231شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...232شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 233شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 234شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...235شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...236شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...237شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 238شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 239شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 240شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 241شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 242شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...243شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 244شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...245شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 246شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 247شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...248شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 249شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 250شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...251شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 252شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 253شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 254شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...255شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 256شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...257شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...258شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 259شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 260شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 261شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 262شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...263شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 264شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 265شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...266شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 267شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...268شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...269شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 270شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 271شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ