به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۶۸: هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست

2460عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست
مژده ای دیده که از دور غباری برخاست
تو به خونریزی و ما از پی تسلیم شدن
هر که را دست و دلی بود به کاری برخاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۷: امشب از پرتو روی تو گلستان اینجاست 2شمارهٔ ۶۸: هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست 3شمارهٔ ۶۹: جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست 4شمارهٔ ۷۰: چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست 5شمارهٔ ۷۱: سیر باغ او خیال خاطر شاد خود است 6شمارهٔ ۷۲: ز چشم پاکدلان معنی حیا پیداست 7شمارهٔ ۷۳: شرح سودای تو از گریه زارم پیداست 8شمارهٔ ۷۴: نشان زخم که جویی سوار بسیار است 9شمارهٔ ۷۵: از می تجربه میخانه افلاک پر است 10شمارهٔ ۷۶: خون دل خوردن به بزمش از شراب آسانت ...11شمارهٔ ۷۷: دل داغ در آستین بهتر است 12شمارهٔ ۷۸: بزم خاموشی است مطرب را نوای دیگر ا ...13شمارهٔ ۷۹: پاس ادب یاد تو بسیار ضرور است 14شمارهٔ ۸۰: نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس ا ...15شمارهٔ ۸۱: سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است 16شمارهٔ ۸۲: خار وگل از هوای تو دمساز آتش است 17شمارهٔ ۸۳: در گلستان محبت سایه گل آتش است 18شمارهٔ ۸۴: عالم چمن جوش بهار دم فیض است 19شمارهٔ ۸۵: تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است 20شمارهٔ ۸۶: نگاهش از سر مژگان به جنگ است 21شمارهٔ ۸۷: بهار و گریه صید تو صبح اقبال است 22شمارهٔ ۸۸: عالم تمام شرح جگر خواری دل است 23شمارهٔ ۸۹: در بزم وفا یاد لب یار حرام است 24شمارهٔ ۹۰: با تماشای تو سیر گل و گلشن ستم است 25شمارهٔ ۹۱: بعد از این در بزم او دانسته آهی لا ...26شمارهٔ ۹۲: شهید دوستی گشتن فن ماست 27شمارهٔ ۹۳: خاکساری بزم عیش خاطر آگاه ماست 28شمارهٔ ۹۴: پی گم گشتگی ستاره ماست 29شمارهٔ ۹۵: محبت خانه زاد سینه ماست 30شمارهٔ ۹۶: بهار رفته گل باغ جانفشانی ماست 31شمارهٔ ۹۷: دلیل شوق به رهزن درست پیمان است 32شمارهٔ ۹۸: قفل کتابخانه حیرت دل من است 33شمارهٔ ۹۹: یاد روی تو نور چشم من است 34شمارهٔ ۱۰۰: بیاض ساده دیوانگی کتاب من است 35شمارهٔ ۱۰۱: شراب لعل که سرمایه حیات من است 36شمارهٔ ۱۰۲: خوابهای بی اثر تأثیر فریاد من است 37شمارهٔ ۱۰۳: دمید سبزه دگر عید انتعاش من است 38شمارهٔ ۱۰۴: درد دوا فروش طبیب دل من است 39شمارهٔ ۱۰۵: ضعف بازوی من کمان من است 40شمارهٔ ۱۰۶: دل به راحت ندهم پاس محبت این است 41شمارهٔ ۱۰۷: فتاده ایم ز پا در ره تو کام این ا ...42شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 43شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 44شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 45شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...46شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...47شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 48شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...49شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 50شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...51شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 52شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 53شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...54شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...55شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 56شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...57شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...58شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 59شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 60شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 61شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...62شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 63شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 64شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 65شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 66شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 67شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 68شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...69شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 70شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...71شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 72شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...73شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 74شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 75شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 76شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 77شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 78شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 79شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 80شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 81شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 82شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...83شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 84شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...85شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 86شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 87شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 88شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 89شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 90شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 91شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 92شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 93شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 94شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 95شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 96شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 97شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 98شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 99شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 100شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...101شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 102شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...103شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 104شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 105شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 106شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 107شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 108شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...109شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 110شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 111شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 112شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 113شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...114شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...115شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 116شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 117شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...118شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 119شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 120شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 121شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 122شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 123شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 124شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 125شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 126شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 127شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 128شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...129شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...130شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 131شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 132شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 133شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 134شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...135شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...136شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 137شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 138شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 139شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 140شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 141شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 142شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 143شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 144شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 145شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 146شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...147شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 148شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...149شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 150شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 151شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 152شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 153شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...154شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 155شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...156شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...157شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...158شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 159شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 160شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 161شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...162شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 163شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 164شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 165شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 166شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...167شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...168شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 169شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 170شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...171شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 172شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 173شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 174شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...175شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 176شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 177شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...178شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...179شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 180شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 181شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 182شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 183شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...184شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 185شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 186شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 187شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 188شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 189شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 190شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...191شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 192شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 193شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 194شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 195شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...196شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 197شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...198شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 199شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 200شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 201شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 202شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 203شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...204شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 205شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...206شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 207شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 208شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 209شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 210شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 211شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 212شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 213شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 214شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 215شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...216شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...217شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...218شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 219شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...220شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 221شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 222شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 223شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 224شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...225شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 226شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 227شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 228شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 229شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...230شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 231شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 232شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...233شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...234شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...235شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 236شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 237شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 238شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 239شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 240شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...241شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 242شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...243شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 244شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 245شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...246شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 247شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 248شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...249شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 250شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 251شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 252شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...253شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 254شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...255شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...256شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 257شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 258شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 259شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 260شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...261شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 262شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 263شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...264شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 265شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...266شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...267شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 268شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 269شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ