به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۷۰: چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست

2480عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست
همچو اشکم عقده مشکل گشایی برنخاست
زنگ شرکت برنتابد باطن روشندلان
تا سکندر خاک شد آیینه رایی برنخاست
برق تازیهای عمر است اینکه در راه طلب
رهروان را چون نگه آواز پایی برنخاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۹: جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست 2شمارهٔ ۷۰: چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست 3شمارهٔ ۷۱: سیر باغ او خیال خاطر شاد خود است 4شمارهٔ ۷۲: ز چشم پاکدلان معنی حیا پیداست 5شمارهٔ ۷۳: شرح سودای تو از گریه زارم پیداست 6شمارهٔ ۷۴: نشان زخم که جویی سوار بسیار است 7شمارهٔ ۷۵: از می تجربه میخانه افلاک پر است 8شمارهٔ ۷۶: خون دل خوردن به بزمش از شراب آسانت ...9شمارهٔ ۷۷: دل داغ در آستین بهتر است 10شمارهٔ ۷۸: بزم خاموشی است مطرب را نوای دیگر ا ...11شمارهٔ ۷۹: پاس ادب یاد تو بسیار ضرور است 12شمارهٔ ۸۰: نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس ا ...13شمارهٔ ۸۱: سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است 14شمارهٔ ۸۲: خار وگل از هوای تو دمساز آتش است 15شمارهٔ ۸۳: در گلستان محبت سایه گل آتش است 16شمارهٔ ۸۴: عالم چمن جوش بهار دم فیض است 17شمارهٔ ۸۵: تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است 18شمارهٔ ۸۶: نگاهش از سر مژگان به جنگ است 19شمارهٔ ۸۷: بهار و گریه صید تو صبح اقبال است 20شمارهٔ ۸۸: عالم تمام شرح جگر خواری دل است 21شمارهٔ ۸۹: در بزم وفا یاد لب یار حرام است 22شمارهٔ ۹۰: با تماشای تو سیر گل و گلشن ستم است 23شمارهٔ ۹۱: بعد از این در بزم او دانسته آهی لا ...24شمارهٔ ۹۲: شهید دوستی گشتن فن ماست 25شمارهٔ ۹۳: خاکساری بزم عیش خاطر آگاه ماست 26شمارهٔ ۹۴: پی گم گشتگی ستاره ماست 27شمارهٔ ۹۵: محبت خانه زاد سینه ماست 28شمارهٔ ۹۶: بهار رفته گل باغ جانفشانی ماست 29شمارهٔ ۹۷: دلیل شوق به رهزن درست پیمان است 30شمارهٔ ۹۸: قفل کتابخانه حیرت دل من است 31شمارهٔ ۹۹: یاد روی تو نور چشم من است 32شمارهٔ ۱۰۰: بیاض ساده دیوانگی کتاب من است 33شمارهٔ ۱۰۱: شراب لعل که سرمایه حیات من است 34شمارهٔ ۱۰۲: خوابهای بی اثر تأثیر فریاد من است 35شمارهٔ ۱۰۳: دمید سبزه دگر عید انتعاش من است 36شمارهٔ ۱۰۴: درد دوا فروش طبیب دل من است 37شمارهٔ ۱۰۵: ضعف بازوی من کمان من است 38شمارهٔ ۱۰۶: دل به راحت ندهم پاس محبت این است 39شمارهٔ ۱۰۷: فتاده ایم ز پا در ره تو کام این ا ...40شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 41شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 42شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 43شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...44شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...45شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 46شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...47شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 48شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...49شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 50شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 51شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...52شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...53شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 54شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...55شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...56شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 57شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 58شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 59شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...60شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 61شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 62شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 63شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 64شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 65شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 66شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...67شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 68شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...69شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 70شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...71شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 72شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 73شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 74شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 75شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 76شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 77شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 78شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 79شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 80شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...81شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 82شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...83شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 84شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 85شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 86شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 87شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 88شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 89شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 90شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 91شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 92شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 93شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 94شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 95شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 96شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 97شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 98شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...99شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 100شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...101شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 102شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 103شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 104شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 105شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 106شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...107شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 108شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 109شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 110شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 111شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...112شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...113شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 114شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 115شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...116شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 117شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 118شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 119شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 120شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 121شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 122شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 123شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 124شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 125شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 126شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...127شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...128شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 129شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 130شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 131شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 132شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...133شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...134شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 135شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 136شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 137شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 138شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 139شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 140شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 141شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 142شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 143شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 144شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...145شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 146شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...147شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 148شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 149شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 150شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 151شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...152شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 153شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...154شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...155شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...156شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 157شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 158شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 159شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...160شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 161شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 162شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 163شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 164شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...165شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...166شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 167شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 168شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...169شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 170شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 171شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 172شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...173شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 174شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 175شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...176شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...177شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 178شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 179شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 180شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 181شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...182شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 183شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 184شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 185شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 186شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 187شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 188شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...189شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 190شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 191شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 192شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 193شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...194شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 195شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...196شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 197شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 198شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 199شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 200شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 201شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...202شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 203شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...204شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 205شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 206شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 207شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 208شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 209شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 210شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 211شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 212شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 213شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...214شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...215شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...216شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 217شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...218شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 219شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 220شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 221شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 222شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...223شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 224شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 225شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 226شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 227شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...228شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 229شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 230شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...231شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...232شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...233شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 234شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 235شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 236شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 237شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 238شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...239شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 240شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...241شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 242شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 243شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...244شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 245شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 246شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...247شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 248شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 249شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 250شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...251شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 252شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...253شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...254شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 255شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 256شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 257شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 258شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...259شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 260شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 261شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...262شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 263شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...264شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...265شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 266شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 267شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ