به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۳۰: دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را

1870عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را
نیست پروای قیامت کشته ناز تو را
فیض خواری بین که رنج صید ما ضایع نشد
دسته گل کرد از خون چنگل باز تو را
سرنوشت کار خود از من چه می پرسی؟ مپرس
عشق می داند اسیر انجام و آغاز تو را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۹: صبح شد ساقی بده جام می دیرینه را 2شمارهٔ ۳۰: دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را 3شمارهٔ ۳۱: بیا که فال جنون کرده ایم جنگ تو را 4شمارهٔ ۳۲: زمین که گنج روان گفته خاک راه تو ر ...5شمارهٔ ۳۳: چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را 6شمارهٔ ۳۴: به عالمی ندهم ذوق می پرستی را 7شمارهٔ ۳۵: از سر بگذار خودنمایی را 8شمارهٔ ۳۶: ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما 9شمارهٔ ۳۷: گل غم داغ جنون سوخته تا بر سر ما 10شمارهٔ ۳۸: عهد تمکین با دل دیوانه بستن کار ما 11شمارهٔ ۳۹: شد فزون بیغم شکست خاطر دلگیر ما 12شمارهٔ ۴۰: بهر پاس عشق خاموشی نشد دمساز ما 13شمارهٔ ۴۱: تا کی نشوی گوش بر آواز دل ما 14شمارهٔ ۴۲: عقد گوهر چون صدف در آستین داریم ما 15شمارهٔ ۴۳: حرف عشق دوست را افسانه می دانیم ما 16شمارهٔ ۴۴: ویران ز چشمی شد خانه ما 17شمارهٔ ۴۵: می کند مشق تپیدن دل دیوانه ما 18شمارهٔ ۴۶: سینه صافند به هم عاقل و دیوانه ما 19شمارهٔ ۴۷: گرد فتادگی شده بال همای ما 20شمارهٔ ۴۸: گر به ما فاش شود معنی نادانی ما 21شمارهٔ ۴۹: ای نگاهت از شوخی محشر تغافلها 22شمارهٔ ۵۰: الفت نمی کنند به کس دل دویده ها 23شمارهٔ ۵۱: بسکه دارد دل توکل بر هوا 24شمارهٔ ۵۲: ناله از تاثیر هویی در کمین دارم بی ...25شمارهٔ ۵۳: چون دل ز وصل تو مایوس می کند مهتاب 26شمارهٔ ۵۴: چراغم روشن است از روی آتشپاره ای ا ...27شمارهٔ ۵۵: نوروز شد که گردد باغ از سمن لبالب 28شمارهٔ ۵۶: کسی که در قدح دیگران بهار گداخت 29شمارهٔ ۵۷: بسکه نظاره ز تاب رخ جانان افروخت 30شمارهٔ ۵۸: به یاد روی تو از تاب ناله ام گل سو ...31شمارهٔ ۵۹: ناله در بزم دل سوخته ام ساز آموخت 32شمارهٔ ۶۰: چشمت به جام هر که شراب نگاه ریخت 33شمارهٔ ۶۱: مست می آمد و آیینه به دست 34شمارهٔ ۶۲: جام لاله پر می شد وقت باده نوشیهاس ...35شمارهٔ ۶۳: مرا به میکده صد منت از می ناب است 36شمارهٔ ۶۴: دلم در اضطراب اضطراب است 37شمارهٔ ۶۵: معنی غالب حریفی بی شماتت همت است 38شمارهٔ ۶۶: داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست 39شمارهٔ ۶۷: امشب از پرتو روی تو گلستان اینجاست 40شمارهٔ ۶۸: هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست 41شمارهٔ ۶۹: جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست 42شمارهٔ ۷۰: چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست 43شمارهٔ ۷۱: سیر باغ او خیال خاطر شاد خود است 44شمارهٔ ۷۲: ز چشم پاکدلان معنی حیا پیداست 45شمارهٔ ۷۳: شرح سودای تو از گریه زارم پیداست 46شمارهٔ ۷۴: نشان زخم که جویی سوار بسیار است 47شمارهٔ ۷۵: از می تجربه میخانه افلاک پر است 48شمارهٔ ۷۶: خون دل خوردن به بزمش از شراب آسانت ...49شمارهٔ ۷۷: دل داغ در آستین بهتر است 50شمارهٔ ۷۸: بزم خاموشی است مطرب را نوای دیگر ا ...51شمارهٔ ۷۹: پاس ادب یاد تو بسیار ضرور است 52شمارهٔ ۸۰: نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس ا ...53شمارهٔ ۸۱: سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است 54شمارهٔ ۸۲: خار وگل از هوای تو دمساز آتش است 55شمارهٔ ۸۳: در گلستان محبت سایه گل آتش است 56شمارهٔ ۸۴: عالم چمن جوش بهار دم فیض است 57شمارهٔ ۸۵: تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است 58شمارهٔ ۸۶: نگاهش از سر مژگان به جنگ است 59شمارهٔ ۸۷: بهار و گریه صید تو صبح اقبال است 60شمارهٔ ۸۸: عالم تمام شرح جگر خواری دل است 61شمارهٔ ۸۹: در بزم وفا یاد لب یار حرام است 62شمارهٔ ۹۰: با تماشای تو سیر گل و گلشن ستم است 63شمارهٔ ۹۱: بعد از این در بزم او دانسته آهی لا ...64شمارهٔ ۹۲: شهید دوستی گشتن فن ماست 65شمارهٔ ۹۳: خاکساری بزم عیش خاطر آگاه ماست 66شمارهٔ ۹۴: پی گم گشتگی ستاره ماست 67شمارهٔ ۹۵: محبت خانه زاد سینه ماست 68شمارهٔ ۹۶: بهار رفته گل باغ جانفشانی ماست 69شمارهٔ ۹۷: دلیل شوق به رهزن درست پیمان است 70شمارهٔ ۹۸: قفل کتابخانه حیرت دل من است 71شمارهٔ ۹۹: یاد روی تو نور چشم من است 72شمارهٔ ۱۰۰: بیاض ساده دیوانگی کتاب من است 73شمارهٔ ۱۰۱: شراب لعل که سرمایه حیات من است 74شمارهٔ ۱۰۲: خوابهای بی اثر تأثیر فریاد من است 75شمارهٔ ۱۰۳: دمید سبزه دگر عید انتعاش من است 76شمارهٔ ۱۰۴: درد دوا فروش طبیب دل من است 77شمارهٔ ۱۰۵: ضعف بازوی من کمان من است 78شمارهٔ ۱۰۶: دل به راحت ندهم پاس محبت این است 79شمارهٔ ۱۰۷: فتاده ایم ز پا در ره تو کام این ا ...80شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 81شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 82شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 83شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...84شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...85شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 86شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...87شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 88شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...89شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 90شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 91شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...92شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...93شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 94شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...95شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...96شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 97شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 98شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 99شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...100شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 101شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 102شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 103شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 104شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 105شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 106شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...107شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 108شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...109شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 110شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...111شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 112شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 113شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 114شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 115شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 116شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 117شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 118شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 119شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 120شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...121شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 122شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...123شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 124شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 125شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 126شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 127شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 128شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 129شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 130شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 131شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 132شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 133شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 134شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 135شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 136شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 137شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 138شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...139شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 140شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...141شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 142شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 143شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 144شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 145شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 146شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...147شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 148شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 149شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 150شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 151شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...152شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...153شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 154شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 155شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...156شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 157شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 158شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 159شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 160شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 161شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 162شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 163شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 164شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 165شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 166شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...167شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...168شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 169شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 170شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 171شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 172شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...173شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...174شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 175شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 176شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 177شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 178شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 179شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 180شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 181شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 182شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 183شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 184شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...185شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 186شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...187شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 188شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 189شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 190شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 191شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...192شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 193شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...194شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...195شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...196شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 197شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 198شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 199شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...200شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 201شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 202شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 203شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 204شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...205شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...206شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 207شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 208شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...209شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 210شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 211شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 212شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...213شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 214شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 215شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...216شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...217شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 218شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 219شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 220شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 221شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...222شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 223شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 224شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 225شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 226شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 227شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 228شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...229شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 230شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 231شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 232شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 233شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...234شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 235شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...236شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 237شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 238شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 239شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 240شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 241شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...242شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 243شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...244شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 245شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 246شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 247شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 248شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 249شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 250شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 251شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 252شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 253شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...254شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...255شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...256شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 257شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...258شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 259شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 260شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 261شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 262شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...263شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 264شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 265شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 266شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 267شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...268شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 269شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 270شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...271شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...272شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...273شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 274شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 275شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 276شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 277شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 278شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...279شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 280شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...281شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 282شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 283شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...284شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 285شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 286شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...287شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 288شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 289شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 290شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...291شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 292شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...293شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...294شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 295شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 296شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 297شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 298شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...299شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 300شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 301شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...302شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 303شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...304شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...305شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 306شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 307شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ