به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۷: دلیل بادیه دیوانگی بس است مرا

2540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلیل بادیه دیوانگی بس است مرا
همین نشانه فرزانگی بس است مرا
ز خویشتن به دیار جنون گریزانم
که آشنایی بیگانگی بس است مرا
کجاست غم که کشد رخت من به کوی جنون
به عقل نسبت همخانگی بس است مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶: غم عشقت زده ره خواب مرا 2شمارهٔ ۱۷: دلیل بادیه دیوانگی بس است مرا 3شمارهٔ ۱۸: حیرت آبادی که او پهلو نشین باشد مر ...4شمارهٔ ۱۹: به آفتاب برابر مساز یار مرا 5شمارهٔ ۲۰: نیست در سر هوس جوش خریدار مرا 6شمارهٔ ۲۱: نسیم بی نیازی کرد تا روشن چراغم را 7شمارهٔ ۲۲: صبح بیدار ندارد نظر پاک مرا 8شمارهٔ ۲۳: کرده ای لبریز می جام مرا 9شمارهٔ ۲۴: گشته سودای غمش هم درد و هم درمان م ...10شمارهٔ ۲۵: ز پرده های خموشی شنو فغان مرا 11شمارهٔ ۲۶: کرده ام مرغی سبکروحی امید و بیم را 12شمارهٔ ۲۷: باشد خطر ز وصل جدایی کشیده را 13شمارهٔ ۲۸: کرده ام از غیر خیال دوست خالی سینه ...14شمارهٔ ۲۹: صبح شد ساقی بده جام می دیرینه را 15شمارهٔ ۳۰: دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را 16شمارهٔ ۳۱: بیا که فال جنون کرده ایم جنگ تو را 17شمارهٔ ۳۲: زمین که گنج روان گفته خاک راه تو ر ...18شمارهٔ ۳۳: چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را 19شمارهٔ ۳۴: به عالمی ندهم ذوق می پرستی را 20شمارهٔ ۳۵: از سر بگذار خودنمایی را 21شمارهٔ ۳۶: ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما 22شمارهٔ ۳۷: گل غم داغ جنون سوخته تا بر سر ما 23شمارهٔ ۳۸: عهد تمکین با دل دیوانه بستن کار ما 24شمارهٔ ۳۹: شد فزون بیغم شکست خاطر دلگیر ما 25شمارهٔ ۴۰: بهر پاس عشق خاموشی نشد دمساز ما 26شمارهٔ ۴۱: تا کی نشوی گوش بر آواز دل ما 27شمارهٔ ۴۲: عقد گوهر چون صدف در آستین داریم ما 28شمارهٔ ۴۳: حرف عشق دوست را افسانه می دانیم ما 29شمارهٔ ۴۴: ویران ز چشمی شد خانه ما 30شمارهٔ ۴۵: می کند مشق تپیدن دل دیوانه ما 31شمارهٔ ۴۶: سینه صافند به هم عاقل و دیوانه ما 32شمارهٔ ۴۷: گرد فتادگی شده بال همای ما 33شمارهٔ ۴۸: گر به ما فاش شود معنی نادانی ما 34شمارهٔ ۴۹: ای نگاهت از شوخی محشر تغافلها 35شمارهٔ ۵۰: الفت نمی کنند به کس دل دویده ها 36شمارهٔ ۵۱: بسکه دارد دل توکل بر هوا 37شمارهٔ ۵۲: ناله از تاثیر هویی در کمین دارم بی ...38شمارهٔ ۵۳: چون دل ز وصل تو مایوس می کند مهتاب 39شمارهٔ ۵۴: چراغم روشن است از روی آتشپاره ای ا ...40شمارهٔ ۵۵: نوروز شد که گردد باغ از سمن لبالب 41شمارهٔ ۵۶: کسی که در قدح دیگران بهار گداخت 42شمارهٔ ۵۷: بسکه نظاره ز تاب رخ جانان افروخت 43شمارهٔ ۵۸: به یاد روی تو از تاب ناله ام گل سو ...44شمارهٔ ۵۹: ناله در بزم دل سوخته ام ساز آموخت 45شمارهٔ ۶۰: چشمت به جام هر که شراب نگاه ریخت 46شمارهٔ ۶۱: مست می آمد و آیینه به دست 47شمارهٔ ۶۲: جام لاله پر می شد وقت باده نوشیهاس ...48شمارهٔ ۶۳: مرا به میکده صد منت از می ناب است 49شمارهٔ ۶۴: دلم در اضطراب اضطراب است 50شمارهٔ ۶۵: معنی غالب حریفی بی شماتت همت است 51شمارهٔ ۶۶: داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست 52شمارهٔ ۶۷: امشب از پرتو روی تو گلستان اینجاست 53شمارهٔ ۶۸: هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست 54شمارهٔ ۶۹: جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست 55شمارهٔ ۷۰: چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست 56شمارهٔ ۷۱: سیر باغ او خیال خاطر شاد خود است 57شمارهٔ ۷۲: ز چشم پاکدلان معنی حیا پیداست 58شمارهٔ ۷۳: شرح سودای تو از گریه زارم پیداست 59شمارهٔ ۷۴: نشان زخم که جویی سوار بسیار است 60شمارهٔ ۷۵: از می تجربه میخانه افلاک پر است 61شمارهٔ ۷۶: خون دل خوردن به بزمش از شراب آسانت ...62شمارهٔ ۷۷: دل داغ در آستین بهتر است 63شمارهٔ ۷۸: بزم خاموشی است مطرب را نوای دیگر ا ...64شمارهٔ ۷۹: پاس ادب یاد تو بسیار ضرور است 65شمارهٔ ۸۰: نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس ا ...66شمارهٔ ۸۱: سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است 67شمارهٔ ۸۲: خار وگل از هوای تو دمساز آتش است 68شمارهٔ ۸۳: در گلستان محبت سایه گل آتش است 69شمارهٔ ۸۴: عالم چمن جوش بهار دم فیض است 70شمارهٔ ۸۵: تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است 71شمارهٔ ۸۶: نگاهش از سر مژگان به جنگ است 72شمارهٔ ۸۷: بهار و گریه صید تو صبح اقبال است 73شمارهٔ ۸۸: عالم تمام شرح جگر خواری دل است 74شمارهٔ ۸۹: در بزم وفا یاد لب یار حرام است 75شمارهٔ ۹۰: با تماشای تو سیر گل و گلشن ستم است 76شمارهٔ ۹۱: بعد از این در بزم او دانسته آهی لا ...77شمارهٔ ۹۲: شهید دوستی گشتن فن ماست 78شمارهٔ ۹۳: خاکساری بزم عیش خاطر آگاه ماست 79شمارهٔ ۹۴: پی گم گشتگی ستاره ماست 80شمارهٔ ۹۵: محبت خانه زاد سینه ماست 81شمارهٔ ۹۶: بهار رفته گل باغ جانفشانی ماست 82شمارهٔ ۹۷: دلیل شوق به رهزن درست پیمان است 83شمارهٔ ۹۸: قفل کتابخانه حیرت دل من است 84شمارهٔ ۹۹: یاد روی تو نور چشم من است 85شمارهٔ ۱۰۰: بیاض ساده دیوانگی کتاب من است 86شمارهٔ ۱۰۱: شراب لعل که سرمایه حیات من است 87شمارهٔ ۱۰۲: خوابهای بی اثر تأثیر فریاد من است 88شمارهٔ ۱۰۳: دمید سبزه دگر عید انتعاش من است 89شمارهٔ ۱۰۴: درد دوا فروش طبیب دل من است 90شمارهٔ ۱۰۵: ضعف بازوی من کمان من است 91شمارهٔ ۱۰۶: دل به راحت ندهم پاس محبت این است 92شمارهٔ ۱۰۷: فتاده ایم ز پا در ره تو کام این ا ...93شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 94شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 95شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 96شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...97شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...98شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 99شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...100شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 101شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...102شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 103شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 104شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...105شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...106شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 107شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...108شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...109شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 110شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 111شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 112شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...113شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 114شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 115شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 116شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 117شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 118شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 119شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...120شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 121شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...122شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 123شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...124شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 125شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 126شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 127شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 128شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 129شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 130شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 131شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 132شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 133شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...134شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 135شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...136شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 137شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 138شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 139شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 140شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 141شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 142شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 143شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 144شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 145شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 146شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 147شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 148شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 149شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 150شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 151شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...152شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 153شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...154شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 155شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 156شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 157شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 158شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 159شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...160شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 161شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 162شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 163شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 164شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...165شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...166شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 167شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 168شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...169شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 170شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 171شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 172شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 173شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 174شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 175شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 176شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 177شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 178شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 179شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...180شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...181شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 182شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 183شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 184شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 185شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...186شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...187شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 188شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 189شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 190شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 191شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 192شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 193شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 194شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 195شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 196شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 197شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...198شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 199شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...200شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 201شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 202شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 203شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 204شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...205شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 206شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...207شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...208شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...209شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 210شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 211شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 212شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...213شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 214شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 215شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 216شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 217شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...218شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...219شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 220شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 221شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...222شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 223شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 224شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 225شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...226شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 227شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 228شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...229شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...230شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 231شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 232شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 233شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 234شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...235شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 236شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 237شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 238شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 239شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 240شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 241شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...242شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 243شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 244شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 245شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 246شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...247شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 248شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...249شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 250شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 251شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 252شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 253شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 254شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...255شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 256شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...257شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 258شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 259شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 260شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 261شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 262شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 263شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 264شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 265شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 266شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...267شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...268شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...269شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 270شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...271شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 272شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 273شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 274شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 275شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...276شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 277شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 278شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 279شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 280شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...281شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 282شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 283شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...284شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...285شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...286شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 287شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 288شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 289شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 290شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 291شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...292شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 293شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...294شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 295شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 296شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...297شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 298شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 299شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...300شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 301شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 302شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 303شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...304شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 305شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...306شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...307شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 308شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 309شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 310شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 311شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...312شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 313شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 314شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...315شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 316شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...317شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...318شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 319شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 320شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ