به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل ها نا تمامشمارهٔ ۱۹: به آفتاب برابر مساز یار مرا

2400عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به آفتاب برابر مساز یار مرا
که همنشین خزان می کنی بهار مرا
به خاک رهگذرت جا گرفته ام که نسیم
به دامن تو رساند مگر غبار مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸: حیرت آبادی که او پهلو نشین باشد مر ...2شمارهٔ ۱۹: به آفتاب برابر مساز یار مرا 3شمارهٔ ۲۰: نیست در سر هوس جوش خریدار مرا 4شمارهٔ ۲۱: نسیم بی نیازی کرد تا روشن چراغم را 5شمارهٔ ۲۲: صبح بیدار ندارد نظر پاک مرا 6شمارهٔ ۲۳: کرده ای لبریز می جام مرا 7شمارهٔ ۲۴: گشته سودای غمش هم درد و هم درمان م ...8شمارهٔ ۲۵: ز پرده های خموشی شنو فغان مرا 9شمارهٔ ۲۶: کرده ام مرغی سبکروحی امید و بیم را 10شمارهٔ ۲۷: باشد خطر ز وصل جدایی کشیده را 11شمارهٔ ۲۸: کرده ام از غیر خیال دوست خالی سینه ...12شمارهٔ ۲۹: صبح شد ساقی بده جام می دیرینه را 13شمارهٔ ۳۰: دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را 14شمارهٔ ۳۱: بیا که فال جنون کرده ایم جنگ تو را 15شمارهٔ ۳۲: زمین که گنج روان گفته خاک راه تو ر ...16شمارهٔ ۳۳: چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را 17شمارهٔ ۳۴: به عالمی ندهم ذوق می پرستی را 18شمارهٔ ۳۵: از سر بگذار خودنمایی را 19شمارهٔ ۳۶: ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما 20شمارهٔ ۳۷: گل غم داغ جنون سوخته تا بر سر ما 21شمارهٔ ۳۸: عهد تمکین با دل دیوانه بستن کار ما 22شمارهٔ ۳۹: شد فزون بیغم شکست خاطر دلگیر ما 23شمارهٔ ۴۰: بهر پاس عشق خاموشی نشد دمساز ما 24شمارهٔ ۴۱: تا کی نشوی گوش بر آواز دل ما 25شمارهٔ ۴۲: عقد گوهر چون صدف در آستین داریم ما 26شمارهٔ ۴۳: حرف عشق دوست را افسانه می دانیم ما 27شمارهٔ ۴۴: ویران ز چشمی شد خانه ما 28شمارهٔ ۴۵: می کند مشق تپیدن دل دیوانه ما 29شمارهٔ ۴۶: سینه صافند به هم عاقل و دیوانه ما 30شمارهٔ ۴۷: گرد فتادگی شده بال همای ما 31شمارهٔ ۴۸: گر به ما فاش شود معنی نادانی ما 32شمارهٔ ۴۹: ای نگاهت از شوخی محشر تغافلها 33شمارهٔ ۵۰: الفت نمی کنند به کس دل دویده ها 34شمارهٔ ۵۱: بسکه دارد دل توکل بر هوا 35شمارهٔ ۵۲: ناله از تاثیر هویی در کمین دارم بی ...36شمارهٔ ۵۳: چون دل ز وصل تو مایوس می کند مهتاب 37شمارهٔ ۵۴: چراغم روشن است از روی آتشپاره ای ا ...38شمارهٔ ۵۵: نوروز شد که گردد باغ از سمن لبالب 39شمارهٔ ۵۶: کسی که در قدح دیگران بهار گداخت 40شمارهٔ ۵۷: بسکه نظاره ز تاب رخ جانان افروخت 41شمارهٔ ۵۸: به یاد روی تو از تاب ناله ام گل سو ...42شمارهٔ ۵۹: ناله در بزم دل سوخته ام ساز آموخت 43شمارهٔ ۶۰: چشمت به جام هر که شراب نگاه ریخت 44شمارهٔ ۶۱: مست می آمد و آیینه به دست 45شمارهٔ ۶۲: جام لاله پر می شد وقت باده نوشیهاس ...46شمارهٔ ۶۳: مرا به میکده صد منت از می ناب است 47شمارهٔ ۶۴: دلم در اضطراب اضطراب است 48شمارهٔ ۶۵: معنی غالب حریفی بی شماتت همت است 49شمارهٔ ۶۶: داغ مهر دوستانم کینه دشمن کجاست 50شمارهٔ ۶۷: امشب از پرتو روی تو گلستان اینجاست 51شمارهٔ ۶۸: هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست 52شمارهٔ ۶۹: جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست 53شمارهٔ ۷۰: چون دلم دیوانه عاقل نمایی برنخاست 54شمارهٔ ۷۱: سیر باغ او خیال خاطر شاد خود است 55شمارهٔ ۷۲: ز چشم پاکدلان معنی حیا پیداست 56شمارهٔ ۷۳: شرح سودای تو از گریه زارم پیداست 57شمارهٔ ۷۴: نشان زخم که جویی سوار بسیار است 58شمارهٔ ۷۵: از می تجربه میخانه افلاک پر است 59شمارهٔ ۷۶: خون دل خوردن به بزمش از شراب آسانت ...60شمارهٔ ۷۷: دل داغ در آستین بهتر است 61شمارهٔ ۷۸: بزم خاموشی است مطرب را نوای دیگر ا ...62شمارهٔ ۷۹: پاس ادب یاد تو بسیار ضرور است 63شمارهٔ ۸۰: نقل بزم ما حدیثی زان لب شیرین بس ا ...64شمارهٔ ۸۱: سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است 65شمارهٔ ۸۲: خار وگل از هوای تو دمساز آتش است 66شمارهٔ ۸۳: در گلستان محبت سایه گل آتش است 67شمارهٔ ۸۴: عالم چمن جوش بهار دم فیض است 68شمارهٔ ۸۵: تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است 69شمارهٔ ۸۶: نگاهش از سر مژگان به جنگ است 70شمارهٔ ۸۷: بهار و گریه صید تو صبح اقبال است 71شمارهٔ ۸۸: عالم تمام شرح جگر خواری دل است 72شمارهٔ ۸۹: در بزم وفا یاد لب یار حرام است 73شمارهٔ ۹۰: با تماشای تو سیر گل و گلشن ستم است 74شمارهٔ ۹۱: بعد از این در بزم او دانسته آهی لا ...75شمارهٔ ۹۲: شهید دوستی گشتن فن ماست 76شمارهٔ ۹۳: خاکساری بزم عیش خاطر آگاه ماست 77شمارهٔ ۹۴: پی گم گشتگی ستاره ماست 78شمارهٔ ۹۵: محبت خانه زاد سینه ماست 79شمارهٔ ۹۶: بهار رفته گل باغ جانفشانی ماست 80شمارهٔ ۹۷: دلیل شوق به رهزن درست پیمان است 81شمارهٔ ۹۸: قفل کتابخانه حیرت دل من است 82شمارهٔ ۹۹: یاد روی تو نور چشم من است 83شمارهٔ ۱۰۰: بیاض ساده دیوانگی کتاب من است 84شمارهٔ ۱۰۱: شراب لعل که سرمایه حیات من است 85شمارهٔ ۱۰۲: خوابهای بی اثر تأثیر فریاد من است 86شمارهٔ ۱۰۳: دمید سبزه دگر عید انتعاش من است 87شمارهٔ ۱۰۴: درد دوا فروش طبیب دل من است 88شمارهٔ ۱۰۵: ضعف بازوی من کمان من است 89شمارهٔ ۱۰۶: دل به راحت ندهم پاس محبت این است 90شمارهٔ ۱۰۷: فتاده ایم ز پا در ره تو کام این ا ...91شمارهٔ ۱۰۸: ز جلوه تو زمین چون نگار رنگین است 92شمارهٔ ۱۰۹: ببالد دیده حیرانی پناه است 93شمارهٔ ۱۱۰: سرو دلجوی قیامت اعتدالی داشته است 94شمارهٔ ۱۱۱: تا دلت مایل شکار صید صحرا گشته اس ...95شمارهٔ ۱۱۲: بس که در بزمش نگه سرمشق حیرت گشته ...96شمارهٔ ۱۱۳: مژگان او به دام نگاهم گرفته است 97شمارهٔ ۱۱۴: بس که مژگان کجت عربده ناک افتاده ...98شمارهٔ ۱۱۵: تا همتم به راه طلب پا نهاده است 99شمارهٔ ۱۱۶: چون غبارم جلوه بیباکی از جا برده ...100شمارهٔ ۱۱۷: سرگشتگی نشستنم از یاد برده است 101شمارهٔ ۱۱۸: دل با خیال لعل تو پیوند کرده است 102شمارهٔ ۱۱۹: گرد جولان تو چشمم را بهاری کرده ا ...103شمارهٔ ۱۲۰: شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده ا ...104شمارهٔ ۱۲۱: مزه عمر جنون بوی بهار آمده است 105شمارهٔ ۱۲۲: چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده ...106شمارهٔ ۱۲۳: کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده اس ...107شمارهٔ ۱۲۴: سربلندیها غباری بوده است 108شمارهٔ ۱۲۵: چون دور ز وصل یار می بوده است 109شمارهٔ ۱۲۶: خط او دام هوش گردیده است 110شمارهٔ ۱۲۷: گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من د ...111شمارهٔ ۱۲۸: باغها از سایه ابر بهاری دیده است 112شمارهٔ ۱۲۹: درد می دردی به ایاغت نرسیده است 113شمارهٔ ۱۳۰: طراوت چمن از خون دل فشانیهاست 114شمارهٔ ۱۳۱: شمع و چراغ مجلس مستان می و نی است 115شمارهٔ ۱۳۲: آهم ز لخت دل فلک گل ستاره ای است 116شمارهٔ ۱۳۳: می کشی درد ته جام کسی است 117شمارهٔ ۱۳۴: سرنوشتم چون تمنا چین ابروی کسی اس ...118شمارهٔ ۱۳۵: جلوه سرو روان قافله بیهوشی است 119شمارهٔ ۱۳۶: گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی ...120شمارهٔ ۱۳۷: کلید زبانم به دست خاموشی است 121شمارهٔ ۱۳۸: در حقیقت عاشق و معشوق را دلها یکی ...122شمارهٔ ۱۳۹: تماشا باز در چشمم نهانی است 123شمارهٔ ۱۴۰: خسته جور تو با ناله و افغان ننشست 124شمارهٔ ۱۴۱: دامان فتنه گل به میان سخن شکست 125شمارهٔ ۱۴۲: دل از خواری ببالد عزتش هست 126شمارهٔ ۱۴۳: خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست 127شمارهٔ ۱۴۴: به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست 128شمارهٔ ۱۴۵: عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست 129شمارهٔ ۱۴۶: گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست 130شمارهٔ ۱۴۷: چرایی سرگران تقصیر ما چیست 131شمارهٔ ۱۴۸: ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام ...132شمارهٔ ۱۴۹: وصل تو برازنده حسن طلب کیست 133شمارهٔ ۱۵۰: گریه می گوید که عالم کشت بی انباز ...134شمارهٔ ۱۵۱: ظلمت شب پردگی راز کیست 135شمارهٔ ۱۵۲: گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست 136شمارهٔ ۱۵۳: دل ما سوخت دود گلخن کیست 137شمارهٔ ۱۵۴: دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست 138شمارهٔ ۱۵۵: هر کس از خیال نگاه تو دور نیست 139شمارهٔ ۱۵۶: یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست 140شمارهٔ ۱۵۷: زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست 141شمارهٔ ۱۵۸: راست رو را غمی از عربده دشمن نیست 142شمارهٔ ۱۵۹: هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست 143شمارهٔ ۱۶۰: به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست 144شمارهٔ ۱۶۱: محشر نمک از غبار ما داشت 145شمارهٔ ۱۶۲: دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت 146شمارهٔ ۱۶۳: منزل آوارگی شأن نشان ما نداشت 147شمارهٔ ۱۶۴: شهرت مجنون بهاری غیر رسوایی نداشت 148شمارهٔ ۱۶۵: کار اشکم بی تو از صحرا گذشت 149شمارهٔ ۱۶۶: در غمش از خویش چون سیماب می باید ...150شمارهٔ ۱۶۷: دمی که مست حیا از من آن غزال گذشت 151شمارهٔ ۱۶۸: حرف شمع رخ او دوش در این خانه گذش ...152شمارهٔ ۱۶۹: شوخی حسن تو گه نقش و گهی نقاش گشت 153شمارهٔ ۱۷۰: یا برای چشم بد تعویذ می باید نوشت 154شمارهٔ ۱۷۱: آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت 155شمارهٔ ۱۷۲: دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت 156شمارهٔ ۱۷۳: چو نقد هستی ما سکه وجود گرفت 157شمارهٔ ۱۷۴: درس بی آرامی از سیلاب می باید گرف ...158شمارهٔ ۱۷۵: عقل از دیوانگی ارشاد می باید گرفت 159شمارهٔ ۱۷۶: در شب آدینه بزم حال می باید گرفت 160شمارهٔ ۱۷۷: رخ تو نسخه خوبی زلاله زار گرفت 161شمارهٔ ۱۷۸: افسون غم ز خاطر من می توان گرفت 162شمارهٔ ۱۷۹: یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل ش ...163شمارهٔ ۱۸۰: هوا را سرافرازی می دهد نخل خرامان ...164شمارهٔ ۱۸۱: چو گل بر غنچه می خندد دهانت 165شمارهٔ ۱۸۲: ساقی مرا به باده بیغش چه احتیاج 166شمارهٔ ۱۸۳: می کند در بیضه مرغ از یاد دام اند ...167شمارهٔ ۱۸۴: یک سخن دارم دو عالم گوش باد 168شمارهٔ ۱۸۵: بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد 169شمارهٔ ۱۸۶: دل ز سودای کسی بی غم مباد 170شمارهٔ ۱۸۷: می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد 171شمارهٔ ۱۸۸: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 172شمارهٔ ۱۸۹: سودای عقل موی دماغ کسی مباد 173شمارهٔ ۱۹۰: دوستی پیش رخت ارزان باد 174شمارهٔ ۱۹۱: سینه ام قاب گل روی تو باد 175شمارهٔ ۱۹۲: که داغ عاشق ناکام می تواند داد 176شمارهٔ ۱۹۳: غبار ما به او گل می فرستد 177شمارهٔ ۱۹۴: اگر یک دم خیال سرش از دل دور می ا ...178شمارهٔ ۱۹۵: نگاهش از دل ما بر سر نابود می رنج ...179شمارهٔ ۱۹۶: سرم در محشر سودا نگنجد 180شمارهٔ ۱۹۷: حرفی است محبت که به گفتار نگنجد 181شمارهٔ ۱۹۸: عکس تو در آیینه ادراک نگنجد 182شمارهٔ ۱۹۹: به دل زگرمی عشقم هوس نمی گنجد 183شمارهٔ ۲۰۰: شهید خوی گرمش مهر را در کینه می پ ...184شمارهٔ ۲۰۱: گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گ ...185شمارهٔ ۲۰۲: دل اگر شیفته موجه ساغر گردد 186شمارهٔ ۲۰۳: دل اگر صیقلی اشک دمادم گردد 187شمارهٔ ۲۰۴: تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد 188شمارهٔ ۲۰۵: با عشق توام ناله فراموش نگردد 189شمارهٔ ۲۰۶: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 190شمارهٔ ۲۰۷: غمش از دل الهی کم نگردد 191شمارهٔ ۲۰۸: ز لعلت شور بلبل تازه گردد 192شمارهٔ ۲۰۹: ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد 193شمارهٔ ۲۱۰: وطنم بی تو سفر می گردد 194شمارهٔ ۲۱۱: اگر آهی کشم افشاگر صد راز می گردد 195شمارهٔ ۲۱۲: دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق می گرد ...196شمارهٔ ۲۱۳: دلی به خاک ره انتظار می بندد 197شمارهٔ ۲۱۴: نوبهار آمد که رسوایی به زهد ما بخ ...198شمارهٔ ۲۱۵: فلک بر کاردانیهای اهل هوش می خندد 199شمارهٔ ۲۱۶: یار با ما سر وفا دارد 200شمارهٔ ۲۱۷: عیشم از دولت بیدار اثرها دارد 201شمارهٔ ۲۱۸: در صف زنده دلان عزت دیگر دارد 202شمارهٔ ۲۱۹: بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دا ...203شمارهٔ ۲۲۰: لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد 204شمارهٔ ۲۲۱: گرد جولان تو را گل به جبین بر دار ...205شمارهٔ ۲۲۲: اگر امروز دل در سینه پرواز دگر دا ...206شمارهٔ ۲۲۳: دردی که می کشد جان منت به خویش دا ...207شمارهٔ ۲۲۴: دلم به لاله و گل بی رخت جدل دارد 208شمارهٔ ۲۲۵: سیرگل زیر پیرهن دارد 209شمارهٔ ۲۲۶: سرشته ایم به دل درد را گلاب ندارد 210شمارهٔ ۲۲۷: کدامین جلوه یارب اختیار این چمن د ...211شمارهٔ ۲۲۸: مهر کوته نظران خصمی دیرین دارد 212شمارهٔ ۲۲۹: تغافل در نگه پنهان که دارد 213شمارهٔ ۲۳۰: دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد 214شمارهٔ ۲۳۱: بوی گل و رنگ لاله دارد 215شمارهٔ ۲۳۲: ز مژگان می کند رم چشم آهویی که او ...216شمارهٔ ۲۳۳: ز بیداد تو عاشق خاطر بی کینه ای د ...217شمارهٔ ۲۳۴: عالم از گریه من بزم شرابی دارد 218شمارهٔ ۲۳۵: دل دشمن نصیحتی دارد 219شمارهٔ ۲۳۶: چو گل از اختلاطم سنگ طفلان تازگی ...220شمارهٔ ۲۳۷: زبان ناصح اگر زهر قاتلی دارد 221شمارهٔ ۲۳۸: نیاز عشق پیش از آشتی رنجیدنی دارد 222شمارهٔ ۲۳۹: دل قبله ای از طرف کلاهی دارد 223شمارهٔ ۲۴۰: ز چشم فتنه ات محشر غم پنهانیی دار ...224شمارهٔ ۲۴۱: گرفتم او گذاری بر سر بیمار می آرد 225شمارهٔ ۲۴۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 226شمارهٔ ۲۴۳: کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می ...227شمارهٔ ۲۴۴: آنکه لعلش بیشتر از نیشتر دل می بر ...228شمارهٔ ۲۴۵: بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد 229شمارهٔ ۲۴۶: بس که بیگانگی از خاطر آن گل گذرد 230شمارهٔ ۲۴۷: دل کسی که به این ترکتاز می گذرد 231شمارهٔ ۲۴۸: ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد 232شمارهٔ ۲۴۹: چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کر ...233شمارهٔ ۲۵۰: دلم در آتش رشک چراغ می سوزد 234شمارهٔ ۲۵۱: آتش عشق نه تنها دل و دین می سوزد 235شمارهٔ ۲۵۲: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 236شمارهٔ ۲۵۳: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 237شمارهٔ ۲۵۴: دل ز تاراج نگاه شعله بازش می رسد 238شمارهٔ ۲۵۵: هستیم از بس غبار خاطر احباب شد 239شمارهٔ ۲۵۶: از کدوی باده کی باشد که گلها بشکف ...240شمارهٔ ۲۵۷: دل افسرده هر خام جوش ما نمی داند 241شمارهٔ ۲۵۸: ز خمار عضو عضوم به شکسته خار ماند 242شمارهٔ ۲۵۹: غمت به راحت وصلت به جنگ می ماند 243شمارهٔ ۲۶۰: یکدلم گرچه پریشان نظرم ساخته اند 244شمارهٔ ۲۶۱: هر که را چیزی به قدر ظرف همت داده ...245شمارهٔ ۲۶۲: درها به روی ناز و تماشا گشاده اند 246شمارهٔ ۲۶۳: در این مکتب کتاب عقل را دیوانه می ...247شمارهٔ ۲۶۴: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 248شمارهٔ ۲۶۵: نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند 249شمارهٔ ۲۶۶: چند غفلت صید ایمانم کند 250شمارهٔ ۲۶۷: به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند 251شمارهٔ ۲۶۸: کی سر شوریده من فکر سامان می کند 252شمارهٔ ۲۶۹: بس که گلگون سرشکم جلوه رنگین می ک ...253شمارهٔ ۲۷۰: گاهی از نگه به رخم خنده می کند 254شمارهٔ ۲۷۱: خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کن ...255شمارهٔ ۲۷۲: اگر به جانب من شعله خار می بیند 256شمارهٔ ۲۷۳: خدنگت مرا یار دیرینه بود 257شمارهٔ ۲۷۴: اشکم به گلشن دل صد پاره می رود 258شمارهٔ ۲۷۵: آشنایی نه چراغی است که خاموش شود 259شمارهٔ ۲۷۶: لب بگشا به گفتگو تا دل ما روا شود 260شمارهٔ ۲۷۷: عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود 261شمارهٔ ۲۷۸: آن را که از برای تو خاطر غمین شود 262شمارهٔ ۲۷۹: سرو از چمنت پای به زنجیر برآید 263شمارهٔ ۲۸۰: هر خار که از چمن برآید 264شمارهٔ ۲۸۱: چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون م ...265شمارهٔ ۲۸۲: مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آی ...266شمارهٔ ۲۸۳: شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نم ...267شمارهٔ ۲۸۴: چند منعم ز کوی یار کنید 268شمارهٔ ۲۸۵: تو را که از لب چون پسته قند می رو ...269شمارهٔ ۲۸۶: نگاهش آشنا شد آشناتر 270شمارهٔ ۲۸۷: شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر 271شمارهٔ ۲۸۸: گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر 272شمارهٔ ۲۸۹: دل ندارم بیقراری بیشتر 273شمارهٔ ۲۹۰: سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان ...274شمارهٔ ۲۹۱: مگریز ای گل رعنا مگریز 275شمارهٔ ۲۹۲: خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس 276شمارهٔ ۲۹۳: ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس 277شمارهٔ ۲۹۴: سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس 278شمارهٔ ۲۹۵: آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک با ...279شمارهٔ ۲۹۶: ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش 280شمارهٔ ۲۹۷: در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط 281شمارهٔ ۲۹۸: عالم از رنگینی پرواز ما داغ است د ...282شمارهٔ ۲۹۹: چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ا ...283شمارهٔ ۳۰۰: کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده ...284شمارهٔ ۳۰۱: در بزم تواضع طلبی سخت غریبم 285شمارهٔ ۳۰۲: رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم 286شمارهٔ ۳۰۳: می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم 287شمارهٔ ۳۰۴: یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم 288شمارهٔ ۳۰۵: از تمنای تو سرگرم تمنای خودم 289شمارهٔ ۳۰۶: که دید از غم شناسان خاطر شادی که ...290شمارهٔ ۳۰۷: پرورده عشقم دل بی ریش ندارم 291شمارهٔ ۳۰۸: ملامت می کنند از شورش حالی که من ...292شمارهٔ ۳۰۹: کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم 293شمارهٔ ۳۱۰: دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم 294شمارهٔ ۳۱۱: نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ...295شمارهٔ ۳۱۲: نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم 296شمارهٔ ۳۱۳: دل نیستم که منتی از آرزو کشم 297شمارهٔ ۳۱۴: بیش از این بی دوست بودن نیست در ش ...298شمارهٔ ۳۱۵: چون غبار آیینه دار آن سیه پیراهنم 299شمارهٔ ۳۱۶: چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم 300شمارهٔ ۳۱۷: دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم 301شمارهٔ ۳۱۸: دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون ...302شمارهٔ ۳۱۹: دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم 303شمارهٔ ۳۲۰: عاشق و شیدا و مست و لاابالی گشته ...304شمارهٔ ۳۲۱: نیست بیحاصل که خون از چشم تر افشا ...305شمارهٔ ۳۲۲: مجنون دشت گریه مستانه خودیم 306شمارهٔ ۳۲۳: جز عشق میی در خم افلاک ندیدیم 307شمارهٔ ۳۲۴: ای آنکه دل ربوده ای از دلربای ما 308شمارهٔ ۳۲۵: از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من 309شمارهٔ ۳۲۶: ز دشمن می گریزم دوست می آید به جن ...310شمارهٔ ۳۲۷: خنده شیشه رساند زغم آواز به من 311شمارهٔ ۳۲۸: باده در میکده گشت آیینه 312شمارهٔ ۳۲۹: نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی ...313شمارهٔ ۳۳۰: از گلشن زمانه چه گلدسته بسته ای 314شمارهٔ ۳۳۱: سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ...315شمارهٔ ۳۳۲: دلت خندان تر از گل چشم گریانم چه ...316شمارهٔ ۳۳۳: نازکی سیر بناگوشی کسی 317شمارهٔ ۳۳۴: ساقی سحر است شبچراغی 318شمارهٔ ۳۳۵: در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ