به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۸: دلی دارم به امید و وصالش شاد ازین شبها

1810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلی دارم به امید و وصالش شاد ازین شبها
ولی فریاد از آن روزی که آرد یاد ازین شبها
به امیدی که بنشیند مگر در کوی او روزی
به این شادم که خاک من رود بر باد ازین شبها
شب هجران به روز وصل بود آبستن و اکنون
شب وصلست هر شب تا چه خواهد زاد ازین شبها
بود شبهای شادی راز پی روز مکافاتی
دلم در زحمت این روزها افتاد ازین شبها
بود شبهای وصلش مایه ی شادی (سحاب) اما
دل ناشاد من دانم نگردد شاد ازین شبها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷: ننالد دل که ترسد بشنود هر کس فغانش ...2شمارهٔ ۸: دلی دارم به امید و وصالش شاد ازین ش ...3شمارهٔ ۹: سر کویی که هرگز ره ندارد پادشاه آنج ...4شمارهٔ ۱۰: نصیبم باد یا رب وصل او دور از رقیب ...5شمارهٔ ۱۱: چون جرم گنه وفاست ما را 6شمارهٔ ۱۲: دانی که شوخ خوش سخن خوش کلام ما 7شمارهٔ ۱۳: دلم ز سینه برون رفت و جان بود تنها 8شمارهٔ ۱۴: دانی که چه کردیم متاع دل و دین را؟9شمارهٔ ۱۵: دانی چه اثر داشت دعای سحر ما؟10شمارهٔ ۱۶: بگشای پای ما که کمند وفای تو 11شمارهٔ ۱۷: عقده ای از کار ما نگشود لعل یار ما 12شمارهٔ ۱۸: مانند من سگی سر کوی حبیب را 13شمارهٔ ۱۹: در کویش ای رقیب همین درد بس مرا 14شمارهٔ ۲۰: کاش آنکه بر آمیخت به مهرش گل ما را 15شمارهٔ ۲۱: ره به این ضعف ار به کوی یار می بای ...16شمارهٔ ۲۲: افزود جفای بت بیدادگرم را 17شمارهٔ ۲۳: گر به دل صد بار گویم قصه ی جانانه ...18شمارهٔ ۲۴: به قصد صید دیگر ریخت خون صید دل ما ...19شمارهٔ ۲۵: ماند آخر حسرت دیدار او در دل مرا 20شمارهٔ ۲۶: گر سر انکار قتل چون منی دارد زننگ 21شمارهٔ ۲۷: گر نخواهم که به فرمان دل آرم جان ر ...22شمارهٔ ۲۸: صحبت اغیار داد ره به دلش کینه را 23شمارهٔ ۲۹: تا این دل دیوانه بود عاقله ی ما 24شمارهٔ ۳۰: ساقیا تا کی غم دوران گدازد تن مرا؟25شمارهٔ ۳۱: سوزد هزار شمع به بیت الحزن مرا 26شمارهٔ ۳۲: گردون مباد آن که بیایی به خواب ما 27شمارهٔ ۳۳: چه منتی پر و بال شکسته بر سر ما 28شمارهٔ ۳۴: رقیب یافته در کوی یار بار امشب 29شمارهٔ ۳۵: کرده روی خود به خون دل خضاب 30شمارهٔ ۳۶: یا مرگ یا وصال ای کاش عنقریب 31شمارهٔ ۳۷: روز و شب می نالم از بخت بد و چشم پ ...32شمارهٔ ۳۸: بختم به خواب کرد ز وصل تو کامیاب 33شمارهٔ ۳۹: کامم اگر طلب کنی یک رهم از وفا طلب 34شمارهٔ ۴۰: از آب و اشک ای لبت از خوی می در آب 35شمارهٔ ۴۱: گر خرد سنجد مه روی تو را با آفتاب 36شمارهٔ ۴۲: روز آن را که سیه گشت ز چشم سیهت 37شمارهٔ ۴۳: ز خشم و جنگ تو جان بس ملول و دلتنگ ...38شمارهٔ ۴۴: در خواب هم ز وصل تو کس کامیاب نیست 39شمارهٔ ۴۵: گویند که در شرع نبی باده حرام است 40شمارهٔ ۴۶: تا به کی باشد به بزم غیر یا در کوی ...41شمارهٔ ۴۷: از زلف و رخت روز و شبم تیره و تار ...42شمارهٔ ۴۸: در ره عشق اختیار از دست رفت 43شمارهٔ ۴۹: چون یوسف من گر به نکوئی پسری داشت 44شمارهٔ ۵۰: بسکه در عهدت به ما بیداد رفت 45شمارهٔ ۵۱: چه عجب گر دلم از عشق تو در تاب و ت ...46شمارهٔ ۵۲: به بزم ای زاهد اینک می سبیل است 47شمارهٔ ۵۳: ندارد تحفه ی جان گر حقارت 48شمارهٔ ۵۴: مرا طاقت پرو غم اندکی نیست 49شمارهٔ ۵۵: دو عقیقت دو چشمه ی نوش است 50شمارهٔ ۵۶: اگر این روزگار و این زمانه است 51شمارهٔ ۵۷: در حریم وصل تو از رشک کارم مشکل اس ...52شمارهٔ ۵۸: چون خیال او زجان مهجور نیست 53شمارهٔ ۵۹: فغان زاغ درین باغ با هزار یکی است 54شمارهٔ ۶۰: سویش ره آمد شد هر بوالهوسی نیست 55شمارهٔ ۶۱: به کوی یار مرا جور آسمان نگذاشت 56شمارهٔ ۶۲: آنکه بی غم نه یک زمان دل ماست 57شمارهٔ ۶۳: مدار امید وفا از دلی که کین دانست 58شمارهٔ ۶۴: مدعی بی تو در بلای من است 59شمارهٔ ۶۵: جز دام توام شکر که جای دگری نیست 60شمارهٔ ۶۶: تا زهر صید نه در دام تو غوغایی هست 61شمارهٔ ۶۷: نه همین کوی تو از لوث رقیبان پاک ن ...62شمارهٔ ۶۸: با آنکه هیچ میل کسی در دل تو نیست 63شمارهٔ ۶۹: خوش آنکه چشم تو گاهی بمن نگاهی داش ...64شمارهٔ ۷۰: گفتی دل از قفای نکویان کدام رفت 65شمارهٔ ۷۱: آن چه شمعی است فروزنده رخ یار من ا ...66شمارهٔ ۷۲: تا صحبت یار دلنواز است 67شمارهٔ ۷۳: بگذشت زجان هر کس و از آن سر کو رفت 68شمارهٔ ۷۴: زاهل امتحان کس در میان نیست 69شمارهٔ ۷۵: پایان شب هجر تو خواهم پی حاجات 70شمارهٔ ۷۶: چو حاصل است ترا وصل یار حور سرشت 71شمارهٔ ۷۷: بر سر رحم آسمان و یار به کین است 72شمارهٔ ۷۸: داد چو بر زلف سمن سا شکست 73شمارهٔ ۷۹: با غیر ز می پر است جامت 74شمارهٔ ۸۰: در دلم خار غم خلیده ی اوست 75شمارهٔ ۸۱: گرنه یک گل چون گل روی تو در گلزار ...76شمارهٔ ۸۲: روشن از شعله ی دل عارض جانانه ی ما ...77شمارهٔ ۸۳: یاری مخواه از آن که به ما سازگار ن ...78شمارهٔ ۸۴: بدامگاه غمت دل فتاده و شاد است 79شمارهٔ ۸۵: امشب آن شمع شب افروز به کاشانه ی ک ...80شمارهٔ ۸۶: خوش دولتی است وصل تو نعمت حیات 81شمارهٔ ۸۷: درین زمانه به هر گوشه بی زبانی هست 82شمارهٔ ۸۸: جان کیست ندانم که در این شهر برایت 83شمارهٔ ۸۹: چسان سراغ تو گیرم ز خلق من که برای ...84شمارهٔ ۹۰: ز جور یار و گردون دل غمین است 85شمارهٔ ۹۱: در بساط عاشقی از عشق غیر از نام نی ...86شمارهٔ ۹۲: اشک من مانع آه سحری نیست که نیست 87شمارهٔ ۹۳: آنرا که زهجر دردناک است 88شمارهٔ ۹۴: همین نه غیر رخ یار دید و هیچ نگفت 89شمارهٔ ۹۵: حکایت لب شیرین عبارتت به عبارت 90شمارهٔ ۹۶: آن دل آرام که دل آینه دار رخ اوست 91شمارهٔ ۹۷: عشق جانان را به جز ویرانه ی دل خان ...92شمارهٔ ۹۸: خطا نکرده بود روزم از تو تار عبث 93شمارهٔ ۹۹: به غیر مرگ که دور از توام به آن مح ...94شمارهٔ ۱۰۰: آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزا ...95شمارهٔ ۱۰۱: هر که را در کیش او نهی است راح 96شمارهٔ ۱۰۲: ز صاف راح بکش هر صباح جام صبوح 97شمارهٔ ۱۰۳: ز شیخ ما چه شماری هزار فعل قبیح؟98شمارهٔ ۱۰۴: پوشد اگر نهان نه کنی در نقاب رخ 99شمارهٔ ۱۰۵: فغان که زاغ به گلشن زبسکه شد گستا ...100شمارهٔ ۱۰۶: عشقت ز هر چه جز تو فراموشی آورد 101شمارهٔ ۱۰۷: نگیرد تا دلت در دل دری چند 102شمارهٔ ۱۰۸: هر گل که پس از مردنم از خاک بر آم ...103شمارهٔ ۱۰۹: اگر کام من سال و ماهی برآید 104شمارهٔ ۱۱۰: با چشم تر هر جا روم کآن سرو بالا ...105شمارهٔ ۱۱۱: گر یار بحالم نظری داشته باشد 106شمارهٔ ۱۱۲: میل رفتن گر از آن گوشه ی بامم باش ...107شمارهٔ ۱۱۳: دل که او بیخبر از روز سیاهش باشد 108شمارهٔ ۱۱۴: گفتی دل نا شاد تو را شاد توان کرد 109شمارهٔ ۱۱۵: زروی لطف اگر یار در کنار نشیند 110شمارهٔ ۱۱۶: ساقی بیار باده که ایام دی رسید 111شمارهٔ ۱۱۷: هر آن خصمی که با من آسمان کرد 112شمارهٔ ۱۱۸: که با آن شاه خوبان شمه ای از حال ...113شمارهٔ ۱۱۹: نیند طالب می عاشقان که خوردستند 114شمارهٔ ۱۲۰: آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود 115شمارهٔ ۱۲۱: هر زمان دامن به خون بی گناهی تر ک ...116شمارهٔ ۱۲۲: دل از باد صبا ز احوال دلبر چون خب ...117شمارهٔ ۱۲۳: دم مرگ است و بازم دل بود در فکر ی ...118شمارهٔ ۱۲۴: با من فلک هزار جفا هر زمان کند 119شمارهٔ ۱۲۵: نثارت جان کنم گر زر نباشد 120شمارهٔ ۱۲۶: چو زلف بر مه رویش نقاب میگردد 121شمارهٔ ۱۲۷: سکندر آگهیش گرز لعل جانان بود 122شمارهٔ ۱۲۸: تا زحال دل من دلبر من غافل بود 123شمارهٔ ۱۲۹: چون من هر کس که از جان سیر باشد 124شمارهٔ ۱۳۰: دل اگر از غم او کار مرا مشکل کرد 125شمارهٔ ۱۳۱: هر کجا کو به چنین خط و چنان خال ر ...126شمارهٔ ۱۳۲: امیدواری من در جهان وصال تو باشد 127شمارهٔ ۱۳۳: دانی که از کیم می وصلت به جام بود 128شمارهٔ ۱۳۴: کدام تیر بلا ترکش زمانه ندارد 129شمارهٔ ۱۳۵: اگر وقت سحر در ناله ی هر کس اثر ب ...130شمارهٔ ۱۳۶: کو طاقت دیدار گرفتم که تواند 131شمارهٔ ۱۳۷: با دل آگه شدم آن شوخ ستم کاره چه ...132شمارهٔ ۱۳۸: بی بند کجا پای دل من بگذارد 133شمارهٔ ۱۳۹: بستیم لب از شکوه ی پیمان گسلی چند 134شمارهٔ ۱۴۰: هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد 135شمارهٔ ۱۴۱: لب لعلت چو میل باده کند 136شمارهٔ ۱۴۲: از من به حذر یار هوسناک نباشد 137شمارهٔ ۱۴۳: هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد 138شمارهٔ ۱۴۴: خواهم که کسم با خبر از راز نباشد 139شمارهٔ ۱۴۵: دل بود چو دور از در خویشم به جفا ...140شمارهٔ ۱۴۶: یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند 141شمارهٔ ۱۴۷: ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند 142شمارهٔ ۱۴۸: دل کز اینگونه ز هجران تو خون خواه ...143شمارهٔ ۱۴۹: ما و رقیب را دل نا شاد و شاد داد 144شمارهٔ ۱۵۰: اگر زین پیش بردستم دلی بود 145شمارهٔ ۱۵۱: مرغ دل با زلف او آرام نتواست کرد 146شمارهٔ ۱۵۲: مرا مشکل گشا تا دل نباشد 147شمارهٔ ۱۵۳: سوی این زهد فروشان بگذر باری چند 148شمارهٔ ۱۵۴: بلای دل کز آن بالا بصد غم مبتلا ب ...149شمارهٔ ۱۵۵: ز آب چشم ماست کز دنبال محمل میرود ...150شمارهٔ ۱۵۶: نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد 151شمارهٔ ۱۵۷: دانی چه بود عمر گران مایه دمی چند 152شمارهٔ ۱۵۸: اسیر زلف تو فارغ ز هر گزند شود 153شمارهٔ ۱۵۹: عنان او چو گرفتم دل از فغان افتاد 154شمارهٔ ۱۶۰: اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد 155شمارهٔ ۱۶۱: این نه خط است که آرایش حسن تو فزو ...156شمارهٔ ۱۶۲: زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد 157شمارهٔ ۱۶۳: خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد 158شمارهٔ ۱۶۴: نه من هر آن که ز ابنای انس جان دا ...159شمارهٔ ۱۶۵: بازم از وصلش به جسم ناتوان جان کی ...160شمارهٔ ۱۶۶: هر غم که جدا از دل غمگین من آمد 161شمارهٔ ۱۶۷: کی ز امتداد روز قیامت حذر کند 162شمارهٔ ۱۶۸: تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود 163شمارهٔ ۱۶۹: خواب راحت شد از آن دیده که سوی تو ...164شمارهٔ ۱۷۰: تا روان اشک من از دیده ی تر خواهد ...165شمارهٔ ۱۷۱: آسمان هر ستمی با من می خواره کند 166شمارهٔ ۱۷۲: اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود 167شمارهٔ ۱۷۳: چندیست فلک را سر بیداد نباشد 168شمارهٔ ۱۷۴: روزی که از سبو به قدح باده خواستن ...169شمارهٔ ۱۷۵: آن روز که او را غم خونین کفنی بود 170شمارهٔ ۱۷۶: روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد 171شمارهٔ ۱۷۷: دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند 172شمارهٔ ۱۷۸: گلی کز آتش غیرت گلاب می سازد 173شمارهٔ ۱۷۹: جز اینکه میل جفا و سر ستم دارد 174شمارهٔ ۱۸۰: مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند 175شمارهٔ ۱۸۱: پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده ...176شمارهٔ ۱۸۲: از دست تست باده بکامم چنان لذیذ 177شمارهٔ ۱۸۳: تنها منم نه از همه کس خاکسارتر 178شمارهٔ ۱۸۴: از بس گرفته خو بخیالت دل صبور 179شمارهٔ ۱۸۵: آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر 180شمارهٔ ۱۸۶: کشیم بارز کویت به سوی یار دگر 181شمارهٔ ۱۸۷: بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر 182شمارهٔ ۱۸۸: دلش از عشق خون به سینه نگر 183شمارهٔ ۱۸۹: مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز 184شمارهٔ ۱۹۰: از عاشقی نگشته دلت مهربان هنوز 185شمارهٔ ۱۹۱: جدا کرد از منت بخت بد امروز 186شمارهٔ ۱۹۲: صباح عید صیام است ساقیا برخیز 187شمارهٔ ۱۹۳: سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس 188شمارهٔ ۱۹۴: ز دوری تو نمردم همین گناهم بس 189شمارهٔ ۱۹۵: ذوقی مبادش از غم صیاد در قفس 190شمارهٔ ۱۹۶: هر که دید آن گل عارض مژه ی خون با ...191شمارهٔ ۱۹۷: تا پیر می فروش چه آمد سعادتش 192شمارهٔ ۱۹۸: آنکه می گشت سکندر به جهان در طلبش 193شمارهٔ ۱۹۹: چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش 194شمارهٔ ۲۰۰: به راهی می کشد عشقم که پیدا نیست ...195شمارهٔ ۲۰۱: خوشا آن روزگار خوش که با من بود ی ...196شمارهٔ ۲۰۲: نه از پیوند هر آلوده دامانی بود ب ...197شمارهٔ ۲۰۳: اگر ز آمیزش اغیار نبود یار من عار ...198شمارهٔ ۲۰۴: گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش 199شمارهٔ ۲۰۵: نه همین ز شرم در بر نکشیده ام هنو ...200شمارهٔ ۲۰۶: به ناکامی دهم جان چون ببینم روی گ ...201شمارهٔ ۲۰۷: ز چشم غیر پوشیدم جمالش 202شمارهٔ ۲۰۸: بس آنجا رفته بر خاک آرزویش 203شمارهٔ ۲۰۹: اگر با غیر خواهم سر گرانش 204شمارهٔ ۲۱۰: روزی که یکی شیفته آمد به کمندش 205شمارهٔ ۲۱۱: تا نئی از قید جان و تن خلاص 206شمارهٔ ۲۱۲: رود ز جانم اگر بنگرم بر آن عارض 207شمارهٔ ۲۱۳: بهر بر چیدن چو چیدند این بساط 208شمارهٔ ۲۱۴: بلبل به چمن چنان کند حظ 209شمارهٔ ۲۱۵: چون تو می خواهیم از خود به نگاهی ...210شمارهٔ ۲۱۶: یار رقیب شد به فسون یار من دریغ 211شمارهٔ ۲۱۷: ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف 212شمارهٔ ۲۱۸: بار در بزم وصال تو شب تار فراق 213شمارهٔ ۲۱۹: خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک 214شمارهٔ ۲۲۰: زان گونه در فراق تو نومیدم از وصا ...215شمارهٔ ۲۲۱: خطت دمید و آمدی ای غمگسار دل 216شمارهٔ ۲۲۲: هر عهد به هر کسی که بستم 217شمارهٔ ۲۲۳: ایمن نباشد عاشقی در کویت از تیغ س ...218شمارهٔ ۲۲۴: از تغافل یا تو را با خویش مایل می ...219شمارهٔ ۲۲۵: گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم 220شمارهٔ ۲۲۶: چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل ...221شمارهٔ ۲۲۷: آمد ز درو داد به کف جام شرابم 222شمارهٔ ۲۲۸: در عشق چو باید که به ناچار بمیرم 223شمارهٔ ۲۲۹: دل صید کمند تست جان هم 224شمارهٔ ۲۳۰: خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کن ...225شمارهٔ ۲۳۱: بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیس ...226شمارهٔ ۲۳۲: چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی ...227شمارهٔ ۲۳۳: این چه دام است ندانم که در آن افت ...228شمارهٔ ۲۳۴: خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم 229شمارهٔ ۲۳۵: به کوی می فروش افتاد راهم 230شمارهٔ ۲۳۶: چون شادی بی غم به جهان یاد ندارم 231شمارهٔ ۲۳۷: از غم عشقی کز آن آتش به جان انداخ ...232شمارهٔ ۲۳۸: روز جزا چون ادعای جان ناقابل کنم 233شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد ج ...234شمارهٔ ۲۴۰: دل که پیش دوست گوید خون شدم 235شمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا ...236شمارهٔ ۲۴۲: در هجر تو پروای دل زار ندارم 237شمارهٔ ۲۴۳: پیش از این باری اگر در بزم یاری د ...238شمارهٔ ۲۴۴: کجا اندیشه از چشم بد ایام میکردم؟239شمارهٔ ۲۴۵: چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ ...240شمارهٔ ۲۴۶: نیم جانی بود تا جا بود در میخانه ...241شمارهٔ ۲۴۷: کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟242شمارهٔ ۲۴۸: گله تا حشر اگر زیار کنم 243شمارهٔ ۲۴۹: مپندار نا شادی یار دارم 244شمارهٔ ۲۵۰: باز بر درگهت ای مایه ی ناز آمده ا ...245شمارهٔ ۲۵۱: هرگز نیافت کس اثری در ترانه ام 246شمارهٔ ۲۵۲: گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم 247شمارهٔ ۲۵۳: گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کن ...248شمارهٔ ۲۵۴: عمری امید وفا و مهر از آن دل داشت ...249شمارهٔ ۲۵۵: به زیر تیغ از بس جان خود قابل نمی ...250شمارهٔ ۲۵۶: چو فکر کوتهی عمر ای پسر کردم 251شمارهٔ ۲۵۷: پیغام تو را گر همه دل بود بریدم 252شمارهٔ ۲۵۸: چون نیست بدل قوت فریاد گرفتم 253شمارهٔ ۲۵۹: کشم ار جور ازو باز وفا می خواهم 254شمارهٔ ۲۶۰: جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم 255شمارهٔ ۲۶۱: چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن ...256شمارهٔ ۲۶۲: با خیالت به مراد دل خود در سخنم 257شمارهٔ ۲۶۳: تا برده سیه کاری زلف تو زراهم 258شمارهٔ ۲۶۴: گر قصه ای از زلف چو چوگان تو آرم 259شمارهٔ ۲۶۵: به روی غیر چو نگذاریم که در بندم 260شمارهٔ ۲۶۶: در خیال تو به افتاده است دل از با ...261شمارهٔ ۲۶۷: پنهان ز مدعی به کناری گرفته ایم 262شمارهٔ ۲۶۸: امید مهر به هر کس که بود جز تو گس ...263شمارهٔ ۲۶۹: دل شد از دست و به راه طلبش آنچه د ...264شمارهٔ ۲۷۰: از دست دادخواه اگر این است آه من 265شمارهٔ ۲۷۱: کاش اکنون که به کوی تو بود منزل م ...266شمارهٔ ۲۷۲: چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من 267شمارهٔ ۲۷۳: رخ یاران دو زلف تیره پوشیدند از ی ...268شمارهٔ ۲۷۴: نرسد تیر تو بر پیکر من 269شمارهٔ ۲۷۵: گل گلزار گر از آب وگل آید بیرون 270شمارهٔ ۲۷۶: آه که آخر نماند ای بت دمساز من 271شمارهٔ ۲۷۷: با جفا جوی او مشکل شود دمساز من 272شمارهٔ ۲۷۸: مدعی را کرد یار خویشتن 273شمارهٔ ۲۷۹: همین تا از نگاهی بی قرارم میتوان ...274شمارهٔ ۲۸۰: به زلف او همه دلهای دل فگاران بین 275شمارهٔ ۲۸۱: ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روش ...276شمارهٔ ۲۸۲: کس نگفت ای دل به این لیلی و شان ن ...277شمارهٔ ۲۸۳: چند خونش رود از دیده ی نمناک برون ...278شمارهٔ ۲۸۴: بندد دل ار چنین خم مشکین کمند او 279شمارهٔ ۲۸۵: از اشک عاشقان که نماید به کوی تو 280شمارهٔ ۲۸۶: مقصود دو مدعای من آمد جفای تو 281شمارهٔ ۲۸۷: غافل است آن که از دلم دل او 282شمارهٔ ۲۸۸: هر که کند منع من از روی تو 283شمارهٔ ۲۸۹: شبهای هجر خواب به چشم پر آب کو؟284شمارهٔ ۲۹۰: گفتم: به دل شکیب تو حسرت نصیب کو؟285شمارهٔ ۲۹۱: در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم ...286شمارهٔ ۲۹۲: کردی به اشتباه کسی سوی من نگاه 287شمارهٔ ۲۹۳: دردا که وفا در این زمانه 288شمارهٔ ۲۹۴: به بند زلف آن دلبر دلم همراه جان ...289شمارهٔ ۲۹۵: یاری از یار من و چرخ ستمکار مخواه 290شمارهٔ ۲۹۶: نمیدانم کسی در کوی او دارد گذریان ...291شمارهٔ ۲۹۷: ز آن روی جان بخش ز آن قد دلخواه 292شمارهٔ ۲۹۸: از او به یاری بختم امید غمخواری 293شمارهٔ ۲۹۹: غم عشق تو را دلهای ویران خانه بای ...294شمارهٔ ۳۰۰: ای صاف تر ترا ز هر آئینه سینه ای 295شمارهٔ ۳۰۱: آن کز دل خود ندیده باشی 296شمارهٔ ۳۰۲: با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باخ ...297شمارهٔ ۳۰۳: یار من یار کسی گشته و دلدار کسی 298شمارهٔ ۳۰۴: کس ای نا مهربان یاران جانی 299شمارهٔ ۳۰۵: که گفت مشک سیه را قرین ماه کنی؟300شمارهٔ ۳۰۶: هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی 301شمارهٔ ۳۰۷: خضر آب زندگی خواست من وصل یار جان ...302شمارهٔ ۳۰۸: مکن تکیه زنهار تا میتوانی 303شمارهٔ ۳۰۹: جاودان داریم در ساغر شراب زندگی 304شمارهٔ ۳۱۰: از جور او مگر شب هجران شکایتی 305شمارهٔ ۳۱۱: سپید گشت دو چشمم در انتظار نگاهی 306شمارهٔ ۳۱۲: یک ره به چشمم آن پری ناید به صد ا ...307شمارهٔ ۳۱۳: خطش مشک تری لعلش نباتی 308شمارهٔ ۳۱۴: ای در درون سینه زمهرت دفینه ای 309شمارهٔ ۳۱۵: ز ناتوانی پیری اگر بجان آئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ